رقص و آواز هم هرجایی نشانه توسعه نیست؛ یک جایی میرسد که جلوه آزادی غربی در دیکتاتوری تکفیری است.
بشار اسد راکه با قرائت آزادی در غرب همراه است، به جرم دفاع از مقاومت، دیکتاتور میدانند، اما دیگر کشورهای عربی که سرتاپا خفقانند میشوند جلوه دمکراسی.
شکستن حاکمیت کشورها اگر درباره اوکراین باشد، میشود تحریم همهجانبه، اما اگر جولان و سوریه باشد، میشود دفاع از حق صهیونیستها.
عجیب است که کمر غرب و غربپرستان زیر بار این همه تناقض خرد نمیشود.
مشکل غرب و آمریکا حتی دین هم نبوده و نیست. دینی که از آن مبارزه با ظالم درنیاید را از تلآویو تا واشنگتن استقبال میکنند.
اینها حتی فرصت نمیکنند بوی متعفن و لجن تناقضهایشان را جمع و جورکنند. اما چرا؟ این اعتمادبهنفس دروغگویی را از کجا آوردهاند؟
یک زن در ایران به مرگ طبیعی بمیرد میشود بهانه شورش، اما هزاران زن و کودک در غزه سلاخی شوند حق صهیونیستهاست. همانها که در ایران به بهانه دفاع از زنان، خیابان را به آتش کشیدند، در غزه با لباس ارتش صهیونیستی، دختران مقاومت را به خون کشیدند. و حالا خیلی وقاحت میخواهد که جرثومه فسادی مثل نتانیاهو با آن کارنامه جنایتکارانه، جلوی دوربین ظاهر شود و چشم در چشم مردم ایران، شعار زن، زندگی، آزادی دهد. منشأ این بیشرمی هویتی و دریدگی ساختاری چیست؟
پاسخ: محاسبات غلط از مردم ایران. اینها سالهاست افکار عمومی دنیا را با سکس و خشونت فریب میدهند و بیحس و بیعار میکنند، اما این روزها با قدرت رسانه حتی در اغوا و اغفال مردم دنیا نیز ناکام هستند؛ چه رسد به مردم سیاسی ایران؛ ملتی که سالهاست با چشم باز حوادث را رصد میکند.
این محاسبات غلط همان است که رهبری انقلاب چندی پیش تذکر دادند و البته باید به چشم دشمن آورد.
مسئولان سهم دارند، اما چه بسا اصلاح این خطا نیز همچنان از طریق رسانه است و جهاد تبیین.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0