کد خبر : 18565
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۹:۵۷

روایت چمران از خاطرات برادرش و حوادث ۱۶ آذر

روایت چمران از خاطرات برادرش و حوادث ۱۶ آذر
مهندس مهدی چمران با مرور وقایع تاریخی منجر به شکل‌گیری ۱۶ آذر ۱۳۳۲، نقش دانشجویان را در مبارزات اجتماعی و سیاسی پیش و پس از کودتای ۲۸ مرداد برجسته خواند

 

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴  ،مهندس مهدی چمران با حضور در استودیوی ایسنا پیرامون مشکلات و چالشهای شهر و عملکرد مدیریت شهری گفت وگو و خاطراتی از دوران دانشجویی خود و شهید چمران را بیان کرد که مشروح آن طی روزهای آتی منتشر می شود.

مهدی چمران در این گفت‌وگو با تبریک سالروز تاسیس ایسنا و گرامیداشت روز دانشجو گفت: ۱۶ آذر آغازگر یک حرکت و یک جنبش بزرگ دانشجویی در کشور به‌شمار می‌آید. ۱۶ آذر روزی به‌یادماندنی است اما متأسفانه کمتر درباره آن صحبت شده و حتی برخی از افراد دقیق نمی‌دانند این روز چه مناسبت و چه پیشینه‌ای دارد. در صدا و سیما مشاهده کردم که از مردم می‌پرسیدند ۱۶ آذر چه روزی است؛ برخی حتی تصور می‌کردند این روز مربوط به دوران پس از انقلاب اسلامی است، در حالی که حادثه ۱۶ آذر به سال ۱۳۳۲ و پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد بازمی‌گردد؛ همان حادثه‌ای که منجر به شهادت سه دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.

دانشگاه و بازار؛ دو قطب مبارزه 

وی ادامه می‌دهد: این موضوع شاید به این دلیل از خاطره‌ها کمرنگ شده که نسل جدید یا سن‌شان قد نمی‌دهد یا کمتر درباره آن شنیده‌اند. به هر حال ۱۶ آذر همان‌طور که اشاره کردم، آغاز جنبش دانشجویی است. البته دانشجویان در طول تاریخ همواره از پیشتازان و علمداران جنبش‌های سیاسی در کشورهای مختلف بوده‌اند و در کشور ما نیز همین‌گونه بوده است. پیش از ۲۸ مرداد و در دوران حکومت دکتر مصدق که حدود دو سال به طول انجامید و وقایعی که به نخست‌وزیری او منجر شد، دانشجویان همیشه جایگاه بسیار مهم و تعیین‌کننده‌ای در مبارزات داشتند. حتی به یاد دارم در انتخابات همان سال ۱۳۲۸ که نهایتاً به ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ انجامید، گروه‌هایی که برای حفاظت از صندوق‌های رأی تلاش می‌کردند دانشجویان و بازاریان بودند؛ بازار تهران و دانشگاه دو قطب اصلی مبارزه محسوب می‌شدند و پس از کودتای ۲۸ مرداد نیز همین دو قطب همچنان در برابر حکومت شاه ایستادگی کردند.

رییس شورای شهر تهران با بیان این‌که در دانشگاه حادثه ۱۶ آذر رخ داد و در بازار نیز اعتصاب‌های گسترده‌ای شکل می‌گرفت، تصریح می‌کند: من به یاد دارم که در آن زمان در بازار تهران که قدم می‌زدیم اغلب مغازه‌ها بسته بود؛ فضای روز مانند شب یا ساعات اولیه صبح بود، هیچ‌کس در بازار دیده نمی‌شد جز تعدادی سرباز یا پاسبان که آن زمان نیروهای امنیتی محسوب می‌شدند. برخی نیز با یک قلم رنگی پشت درِ مغازه‌های بسته علامت می‌زدند تا نشان دهند که بعداً به سراغ صاحبان آن‌ها خواهند رفت و به‌اصطلاح حسابشان را خواهند رسید.

اختلافات داخلی زمینه‌سازی برای کودتا ۲۸ مرداد

وی ادامه می‌دهد: دانشگاه نیز همواره صحنه مبارزه، شلوغی، اعتصاب، تحصن و شعار بود تا اینکه به ۱۶ آذر نزدیک شدیم. بعد از کودتای ۲۸ مرداد، شاه بلافاصله به ایران بازگشت و حکومت خود را که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت، آغاز کرد؛ حکومتی جابرانه و دیکتاتورانه. پیش از آن شاید چنین میزان از دیکتاتوری دیده نمی‌شد یا شاید قدرتش به آن اندازه نبود، اما پس از ۲۸ مرداد با پشتوانه انگلیس و به‌ویژه آمریکا، دستگاه‌های امنیتی به سرعت سازمان‌دهی شدند. ابتدا سازمان امنیت و اطلاعات شکل گرفت و پیش از آن هم فرمانداری نظامی تهران توسط سرتیپ بختیار تشکیل شده بود. به هر حال، سرکوب‌گری‌ها، بازداشت‌ها، زندان‌های سیاسی و محاکمات ادامه یافت. برخی چهره‌ها مانند مرحوم دکتر عباس شیبانی ــ عضو عزیز و بزرگوار شورای اسلامی شهر تهران ــ در آن دوران بیش از ۱۳ سال زندان را تحمل کردند، با آنکه دانشجوی دانشکده پزشکی بودند و سال‌ها بعد موفق شدند تحصیلات خود را ادامه دهند و به پایان برسانند.

چمران می‌گوید: در کودتای ۲۸ مرداد، آمریکایی‌ها مسلط شدند و با عواملی که مهیا شد، آن کودتا انجام گرفت. در اینجا لازم است بگویم اختلافات داخلی همواره بزرگ‌ترین ضربه‌ها را در تاریخ کشور ما وارد کرده است؛ در مشروطیت چنین بود، در ۲۸ مرداد نیز همین‌طور. اختلافات درونی، به‌ویژه دو شاخه شدن هواداران مصدق و آیت‌الله کاشانی و جدا شدن این دو قطب، در نهایت موجب شد کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد به موفقیت برسد و حکومت مصدق سرنگون شود، او دستگیر و محاکمه شود. فکر می‌کنم در چهاردهم آذر بود که اعلام کردند مصدق قرار است در دادگاه نظامی ــ با دادستانی سرتیپ آزموده ــ محاکمه شود. همین موضوع باعث شد دانشجویان علیه محاکمه و علیه شاه تظاهرات کنند اما تظاهرات آن زمان مانند امروز نبود؛ بلافاصله نیروهای نظامی وارد می‌شدند و حتی به داخل دانشکده‌ها می‌آمدند. در ۱۶ آذر، در حالی‌که کلاس درس در حال برگزاری بود، چند سرباز با مسلسل وارد کلاس می‌شدند؛ شما تصور کنید این چه نوع دانشگاه و چه نوع فضایی بود که بعد از ۲۸ مرداد ایجاد شد و آمریکا نیز از آن حمایت می‌کرد.

اعتراض دانشجویان به سفر نیکسون و تشدید فضای دانشگاه

رییس شورای شهر تهران با بیان این‌که در همین ایام اعلام شد که نیکسون، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، قرار است به ایران بیاید، افزود: سفیر انگلیس نیز وارد ایران شد. سفارت انگلیس که در دوران مصدق بسته شده بود، دوباره بازگشایی شد. گفته می‌شد نیکسون می‌خواهد به ایران بیاید تا دست‌پخت خودشان را ببیند؛ اینکه با ۲۱ میلیون دلار چه کودتایی را در ایران رقم زده‌اند و نتیجه پیروزی‌شان را ببینند و شاید جشن بگیرند که البته جشن هم گرفتند. به هر حال همین سبب شده بود که دانشجوها اولین مخالفین ورود نیکسون به ایران باشند. می‌گفتند می‌خواهند بیایند کمک کنند که ایران کار بکند تا حرکت‌های زندگی مردم به چرخش دربیاید.  دانشجویان شعار می‌دادند در دانشگاه که ورود نیکسون به ایران ممنوع و سربازها وارد دانشگاه می‌شدند و ساکت می‌کردند. در نهایت به روز ۱۶ آذر رسیدیم.

وی خاطرنشان می‌کند: مصطفی چمران در آن زمان دانشجوی سال دوم دانشکده فنی دانشگاه تهران و یکی از مبارزین شناخته‌شده آن روز بود که در همه تظاهرات و مواقع خطر حاضر بود و مقابل رژیم شاهنشاهی می‌ایستاد. مصطفی چمران در تظاهرات و جنگ‌وگریزهایی که به وجود می‌آمد نیز بسیار فرز و زرنگ و توانا بود.

روایت مصطفی چمران از صبح حادثه ۱۶ آذر

چمران از برادرش شهید مصطفی چمران نقل می‌کند و می‌گوید: روز حادثه، دانشجوها هنگام ورود به دانشگاه احساس کردند شرایط با روزهای دیگر متفاوت است. حضور پلیس و سرباز بیش از حد معمول بود و درهای ورودی دانشگاه با شدت کنترل می‌شد؛ کارت‌ها بررسی می‌شد و رفتار نیروهای کنترل با دانشجوها بخشن و غیرطبیعی داشت. دانشجویان با حالتی متفاوت و ساکت‌تر از همیشه وارد دانشگاه شدند. روز قبل، به نقل از منابع متعدد و نوشته دکتر چمران، یکی از افراد داخل دانشگاه شنیده بود که به افسر گارد مستقر در ورودی دانشگاه تلفن شده و گفته بودند «فردا باید چند تا از این دانشجوها را شقه کنید و سردر دانشگاه آویزان کنید تا بقیه حساب کارشان را بفهمند.» این خبر بین دانشجوها پیچیده بود و موجب شده بود روز حادثه با حالتی خاص وارد دانشگاه شوند.

وی ادامه می‌دهد: دانشجوها وارد دانشکده‌ها شدند. مصطفی چمران وارد دانشکده فنی شد و در کلاس درس حضور یافت؛ مهندس شمس درس نقشه‌برداری می‌داد. برخی کلاس‌های دانشکده فنی بسیار بزرگ بودند و بیش از ۱۰۰ نفر ظرفیت داشتند. هنگام تدریس، صدای پوتین‌ها در راهروها شنیده شد. مشخص بود که تعدادی از سربازان وارد دانشکده شده‌اند و در راهروها حرکت می‌کنند و سروصدا به راه انداخته‌اند. آن‌ها می‌گفتند دانشجویی را که اعلامیه داشته و پخش کرده را می‌خواهند بگیرند. یکی از مستخدمین دانشکده، یواشکی وارد کلاس شد و هشدار داد که «مواظب باشید؛ دارند می‌روند کلاس‌ها را می‌گردند اعلامیه پیدا کنند؛ شعار ندهید، خیلی عصبی‌اند، سربازان گارد شاهنشاهی هستند.»

چمران اضافه می‌کند: پس از مدتی چند سرباز وارد کلاس شدند؛ مسلسل‌های سبک را به سمت دانشجویان گرفته بودند و می‌گفتند: «کی شعار داد؟ کی فلان کرد؟ کی اعلامیه دارد؟ هر کس اعلامیه دارد بگوید» و سخنانی از این دست. رئیس دانشگاه، مهندس خلیلی، تلاش داشت آن‌ها را آرام کند اما موفق نمی‌شد. معاون دانشگاه نیز همین وضعیت را داشت؛ در چنین شرایطی، سربازها کلاس را ترک کردند و به بیرون رفتند اما فضای دانشگاه متشنج شده بود. ورود سرباز با مسلسل به کلاس درس سابقه نداشت. حرمت دانشگاه شکسته شده بود و دانشجویان عصبی بودند. دانشجوهای کلاس‌های دیگر نیز بیرون آمده بودند. جمعیت در راهروها افزایش یافت. شعارها سر داده شد؛ از جمله «پای نیروهای نظامی از دانشگاه کوتاه» و «نیکسون ورودش به ایران ممنوع» و شعارهای مشابه.

وی ادامه می‌دهد: به روایت دکتر چمران، هنوز شعارها به‌طور کامل در فضا پخش نشده بود که بلافاصله رگبار گلوله به سمت دانشجویان بسته شد. سربازانی در راهروها و فضای مرکزی طبقه اول دانشکده فنی مستقر بودند و شروع به تیراندازی کردند. برخی سربازها با سرنیزه حمله می‌کردند. قندچی، یکی از دانشجویان نخستین کسی بود که با سرنیزه زخمی شد و سپس هدف گلوله قرار گرفت. با شروع تیراندازی، بسیاری از دانشجویان به‌طور ناخودآگاه روی زمین خوابیدند تا از اصابت گلوله در امان بمانند.

تیراندازی، شهادت سه دانشجو و آشوب در دانشکده فنی

رییس شورای شهر تهران در ادامه نقل از شهید چمران می‌گوید: دانشجویان دانشکده افسری که در میان مهاجمان حضور داشتند، خود مسلح بودند و به دلیل اینکه همکلاس این دانشجویان بودند، به آنان اشاره می‌کردند که روی زمین بخوابند. دانشجویان نیز به دستور آنان روی زمین خوابیدند. در همان لحظات اولیه، پاک‌نیا به شهادت رسید، رضوی زخمی شد و پس از آن به شهادت رسید و قندچی نیز بر اثر همان گلوله‌ها به شهادت رسید. خون دانشجویان محوطه دانشکده فنی را فرا گرفت و حتی به رادیاتورهای شوفاژ برخورد کرد. آن زمان شوفاژهای بزرگ چدنی در دانشکده‌ها وجود داشت و معماری دانشکده ما نیز چنین شوفاژهایی داشت. این شوفاژها سوراخ شد و آب آن با خون دانشجویان در محوطه مخلوط شد که باعث گسترش بیشتری شد و منظره‌ای تأثیرگذار و غم‌انگیز به وجود آورد.

وی اضافه می‌کند: جالب آنکه دکتر چمران بیان می‌کند که دانشجویان در همان لحظاتی که به شهادت می‌رسیدند، شعارهای خود را در اعتراض به حضور یا ورود نیکسون به ایران ادامه می‌دادند. در همین حال، سایر حملات به دانشجویان ادامه یافت و هر کسی از مسیر خود به فرار پرداخت. مصطفی چمران به راهرویی رفت که چند پله پایین‌تر بود و به آزمایشگاه‌ها ختم می‌شد؛ در آنجا دانشجویان سنگر گرفتند و خود را پنهان کردند. سربازان نیز به آزمایشگاه رسیدند؛ شیشه‌های بلند آزمایشگاه شکست و دانشجویان موفق شدند از درهای پشتی مسیر خروج پیدا کنند. یکی از این شیشه‌ها دست مصطفی چمران را زخمی و خون‌آلود کرد و او مجبور شد برای پانسمان به بیمارستان مراجعه کند. برادر بزرگتر ما، دکتر عباس چمران که آن زمان دانشجوی دانشکده فنی بود، به دلیل دیر آمدن به منزل، نزدیک غروب از حادثه مطلع شد. برخی دانشجویان زخمی به بیمارستان منتقل شدند و این حادثه وحشتناک به شهادت سه دانشجوی عزیز انجامید.

واکنش‌ها به حادثه و ورود نیکسون به دانشگاه خالی از دانشجو

وی یادآور می‌شود: یک روزنامه در رم پس از این حادثه نوشت که در ایران رسم است که اگر میهمان بزرگی می‌آید، جلوی او قربانی کنند. نیکسون، مهمان بزرگ شاه و عاملان کودتا، ورود خود را در حالی به دانشگاه تهران انجام داد که دانشجویی حضور نداشت و به او دکترای افتخاری داده شده بود. او بخشی از دانشگاه را ساکت نگه داشت و کمک مالی نیز به ایران اختصاص داد تا زمینه برای کنترل و سرکوب بیشتر فراهم شود. این خاطره نشان می‌دهد که مسیر تاریخی کشور در مقابله با رژیم شاهنشاهی توسط دانشجویان شکل گرفته بود. دانشجویان و بازار، به همراه جامعه روحانیت و مبارزان روحانی، نقش مهمی در مقابله با کودتای ۲۸ مرداد داشتند. از جمله شخصیت‌هایی که حضورشان یادآور این مقاومت است، شیخ باقر نهاوندی بود که با منبرهای خود جمعیت زیادی از جوانان را گرد می‌آورد و مسائل سیاسی را بیان می‌کرد. بسیاری از جوانان، چه دانشجو و چه غیر دانشجو، از سخنان او تأثیر می‌گرفتند و در تظاهرات شرکت می‌کردند.

دانشجویان موتور حرکت جامعه

چمران در پایان عنوان کرد: به طور کلی، دانشجویان نقش بسیار مؤثری در جامعه دارند؛ بسیاری از جوانان دیگر هم درس می‌آموزند، چه در زمینه سیاسی و چه در مسائل اجتماعی و فرهنگی، از جمله نحوه لباس پوشیدن و رفتارهای عمومی. حضور دانشجویان در جامعه به دلیل شور و حال جوانی، انگیزه و آزادی عمل آن‌ها برای مبارزه، تأثیرگذاری بیشتری دارد؛ آن‌ها با فراغت بال، می‌توانند به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پرداخته و مسیر آینده جامعه را شکل دهند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.