کد خبر : 14423
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۹:۳۲

پایان رسانه واکنشی، آغاز رسانه راهبردی

پایان رسانه واکنشی، آغاز رسانه راهبردی
امروز جهان بیش از هر زمان دیگری درگیر جنگ روایت‌ها است.

به گزارش رواج ۲۴ به نقل از – فارس -جنگ غزه، جنگ اوکراین، تحولات لبنان و یمن، حمله اخیر اسرائیل به قطر، بحران‌های غرب آسیا و حتی رقابت چین و آمریکا همه اینها رویدادهای هستند که رسانه های جهان با سیاست گذاری و چارچوب بندی در جهان مرتب انتشار می دهند و نشان می دهد که آنچه افکار عمومی جهانی را می‌سازد، تنها میدان نبرد نظامی نیست، بلکه میدان رسانه‌ای نقش مهم و بزرگ تری دارد. افکار عمومی جهانی دیگر بر اساس گزارش‌های رسمی دولت‌ها شکل نمی‌گیرد، بلکه روایت‌های رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی تعیین می‌کنند چه کسی مظلوم و چه کسی ظالم است. اکنون هر کشوری که توان روایت‌سازی و کنترل ذهنیت جهانی را داشته باشد، پیروز صحنه است. در این میدان، ابزار نظامی، اقتصادی و سیاسی بدون پشتوانه رسانه‌ای، کارآمدی محدودی دارند.در جنگ غزه ، رسانه‌های غربی تلاش کردند حملات اسرائیل به غیرنظامیان را در قالب دفاع مشروع جا بزنند، در حالی‌که میلیون‌ها کاربر مستقل در فضای مجازی با انتشار تصاویر ویدئویی و روایت‌های میدانی، افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل بسیج کردند. همین روایت‌های مردمی بود که دولت‌های غربی را زیر فشار افکار عمومی قرار داد. در حمله اسرائیل به قطر در، باز هم رسانه‌های غربی با سکوت یا وارونه‌نمایی خبر، تلاش کردند واقعیت را پنهان کنند، اما این بار کاربران عرب و رسانه‌های مستقل، اسرائیل را به عنوان تهدیدگر منطقه‌ای معرفی کردند. این نقطه عطفی بود که نشان داد دیگر جهان عرب هم نمی‌تواند به رسانه‌های غربی اعتماد کند.

 

 

در جنگ اوکراین، روسیه و غرب به طور همزمان در میدان جنگ روایت درگیر شدند، غرب با روایت مقاومت اوکراین و روسیه با روایت مبارزه علیه ناتو. این جنگ رسانه‌ای تا امروز افکار عمومی جهان را به شدت دو قطبی کرده است.ایران اسلامی در این میان بیش از همه هدف عملیات روانی و هجمه رسانه‌ای است. در رسانه‌های غربی و وابسته تلاش می کنند:مشکلات اقتصادی کشور بزرگ‌نمایی ‌شود، دستاوردهای علمی، منطقه‌ای و دیپلماتیک سانسور می‌گردند، موفقیت‌ها سانسور می‌شوند، دشمنی‌ها به‌عنوان مشروعیت معرفی می‌گردد، مقاومت مردم در مقابل سیاست های تحریمی غرب تحریف می‌شود. با این حال، بنظر می رسد برخی رسانه‌های داخلی ما هنوز در سطح واکنش باقی مانده‌اند. به‌جای روایت‌سازی فعال و طراحی چارچوب‌های خبری بومی، بیشتر به تکذیب، توضیح یا پاسخ مقطعی بسنده می‌کنند. این همان ضعف بنیادین است، گرفتار ماندن در قالب‌های غربی و تقلیدی.در شرایطی که رسانه‌های جهان در جنگ روایت‌ها با ابزارهای نوین مانند هوش مصنوعی، الگوریتم‌های شبکه‌ای و عملیات روانی چندلایه کار می‌کنند، بعضی از رسانه‌های ما هنوز در سطح “خبررسانی سنتی” عمل می‌کنند. نتیجه این است که در میدان جنگ رسانه‌ای، به‌جای کنشگر، به بازیچه و واکنش‌گر تبدیل می‌شوند.اگر این دسته از رسانه‌های ایران خود را بازتعریف نکنند، همواره یک گام عقب‌تر از دشمن خواهند بود. تنها با طراحی الگوی رسانه‌ای بومی اسلامی-ایرانی می‌توان رسانه را از ابزار انقیاد به ابزار بیدارسازی، هدایت و دفاع فعال تبدیل کرد.

 

 

ما امروز تنها شاهد رقابت‌های نظامی و سیاسی نیستیم؛ بلکه وارد مرحله‌ای تازه از تقابل تمدنی شده ایم که میدان اصلی آن جنگ شناختی و رسانه‌ای است. غرب که از نظر نظامی و اقتصادی سال‌هاست برتری خود را تثبیت کرده بود، اکنون با خیزش گفتمان‌های اسلامی و شرقی، بیش از گذشته نگران فروپاشی “انحصار روایت” خود است. به همین دلیل، رسانه‌های غربی در هماهنگی با نهادهای امنیتی و اتاق‌های فکر، سیاستی یکپارچه را برای برچسب‌زنی، تحریف و حذف صدای جهان اسلام در پیش گرفته‌اند.۱. هر حرکت اسلامی، چه در عرصه سیاسی، چه در عرصه مقاومت مردمی، فوراً با برچسب “تروریسم”، “افراط‌گرایی” یا “تهدید صلح جهانی” معرفی می‌شود.۲. پیشرفت‌های علمی، تکنولوژیک و فرهنگی کشورهای اسلامی یا سانسور می‌شوند یا به نام دیگری مصادره می‌گردند.۳. در کنار اشغال سرزمین‌ها، افکار عمومی نیز اشغال می‌شوند. ذهن مسلمان به جای آنکه خود روایتگر باشد، مصرف‌کننده روایت غربی می‌شود.۴. غرب با بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی، هوش مصنوعی، تولید محتوای جعلی (دیپ‌فیک‌ها) و الگوریتم‌های داده‌محور، تلاش می‌کند نه فقط اخبار را تحریف کند بلکه واقعیت ذهنی ملت‌ها را از نو بسازد.ایران اسلامی، به عنوان پرچمدار گفتمان مقاومت و بیداری اسلامی، به طور ویژه در تیررس این پروژه قرار دارد. از یک‌سو، رسانه‌های غربی ایران را به عنوان تهدید منطقه‌ای معرفی می‌کنند، از سوی دیگر، با بزرگ‌نمایی مشکلات داخلی و تخریب سرمایه‌های اجتماعی، تلاش می‌کنند هویت اسلامی-ایرانی را در ذهن مردم فرسوده سازند. در واقع، ایران نه فقط بعنوان یک کشور مورد هدف است، بلکه هدف یک “پروژه تمدنی” قرار دارد که می‌خواهند اسلام و مدل مقاومت را از معادلات آینده حذف کنند.

 

در شرایط نبرد رسانه ای، بازطراحی رسانه‌های ایران از یک انتخاب به یک ضرورت راهبردی تبدیل می‌شود. اگر رسانه‌های ما صرفاً مصرف‌کننده الگوهای غربی باقی بمانند، ( روشی که متاسفانه هنوز در دانشگاه ها به دلیل استفاده از منابع غربی تدریس می شود)همواره یک گام عقب‌تر خواهند بود. رسانه ایرانی باید:۱. از وضعیت تدافعی به موضع هجومی تغییر کند۲. به جای خبررسانی منفعل، به روایت‌سازی فعال بپردازد۳. از سطح ملی عبور کرده و مخاطب جهانی را هدف بگیرد۴. هویت اسلامی-ایرانی را به عنوان چارچوب کلان خود بازتعریف کند.به بیان دیگر، رسانه امروز ایران اگر می‌خواهد در این میدان بماند، باید خود را به سطح یک نظام رسانه‌ای تمدنی برساند. نظامی که نه‌تنها از ایران اسلامی دفاع می‌کند، بلکه پرچم‌دار بازنمایی درست از جهان اسلام در برابر هجوم روایت‌های تحریف‌شده غربی می‌شود. رسانه ایرانی باید از مدار واکنش خارج شود و به یک رسانه راهبردی تبدیل گردد. رسانه راهبردی نه فقط خبر می‌دهد، بلکه روایت می‌سازد، افکار عمومی داخلی و جهانی را هدایت می‌کند و جایگاه ایران اسلامی را در جنگ روایت‌ها تثبیت می‌نماید. این تحول نیازمند بازتعریف خبر و خبرنگار، شبکه‌سازی فراملی، بهره‌گیری از ابزارهای نوین شناختی و ارتقاء سواد رسانه‌ای عمومی است.در واقع، آینده رسانه ایران دیگر به سرعت انتشار خبر یا مقابله منفعلانه با هجمه‌ها وابسته نیست، بلکه به توانایی آن در خلق روایت و هدایت افکار عمومی بستگی دارد. رسانه‌ای که امروز راهبردی نباشد، فردا تنها واکنش‌گر میدان جهانی خواهد بود.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.