کد خبر : 13969
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۷

بازیگر بدون تزریق و عمل کم داریم!

بازیگر بدون تزریق و عمل کم داریم!
کارگردان «مهمان کشی» به همراه عوامل این سریال در نشستی از سختی‌های ساخت این مجموعه گفتند و مهمترین چالش آثار تاریخی را پیدا کردن بازیگرانی که تزریق و عمل جراحی نداشته باشند، عنوان کردند.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ به نقل از خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن؛ سریال «مهمان کشی» با قصه‌ای مرتبط با شخصیت حضرت مسلم بن عقیل در محرم و صفر از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. این مجموعه به کارگردانی احمد کاوری ساخته شد و سعی کرد به برخی اتفاقات و حوادث تاریخی بپردازد. این سریال با حضور بازیگران تئاتری و باسابقه مثل حسام منظور، سیامک صفری، بهرام ابراهیمی، پژمان بازغی، امیررضا دلاوری، امین میری و … تولید و پخش شد.

احمد کاوری کارگردان و کامبیز دارابی تهیه کننده به همراه امیررضا دلاوری و امین میری بازیگران سریال در میزگردی در خبرگزاری مهر حضور یافتند و از تجربه ساخت و تولید این مجموعه سخن گفتند. در این گفتگو از دلیل پرداخت به این قصه، تا کشش فیلمنامه، تجربه بازیگران و همچنین بهره گیری از بازیگرانی با صورت‌های تزریقی صحبت شد.

بخش اول این نشست را در ادامه می‌خوانید:
خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن؛ سریال «مهمان کشی» با قصه‌ای مرتبط با شخصیت حضرت مسلم بن عقیل در محرم و صفر از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. این مجموعه به کارگردانی احمد کاوری ساخته شد و سعی کرد به برخی اتفاقات و حوادث تاریخی بپردازد. این سریال با حضور بازیگران تئاتری و باسابقه مثل حسام منظور، سیامک صفری، بهرام ابراهیمی، پژمان بازغی، امیررضا دلاوری، امین میری و … تولید و پخش شد.

احمد کاوری کارگردان و کامبیز دارابی تهیه کننده به همراه امیررضا دلاوری و امین میری بازیگران سریال در میزگردی در خبرگزاری مهر حضور یافتند و از تجربه ساخت و تولید این مجموعه سخن گفتند. در این گفتگو از دلیل پرداخت به این قصه، تا کشش فیلمنامه، تجربه بازیگران و همچنین بهره گیری از بازیگرانی با صورت‌های تزریقی صحبت شد.

*آقای دارابی به عنوان تهیه کننده می‌خواهم از دغدغه ابتدایی ساخت این اثر بگویید. ما آثاری مثل سریال، تله تئاتر یا فیلم سینمایی درباره مسلم بن عقیل داشته‌ایم اما در حوزه تاریخ اسلام سوژه‌هایی وجود دارد که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. چه شد که برای شما باز هم دغدغه بود سراغ این سوژه بروید؟

کامبیز دارابی تهیه کننده: ما خیلی حق انتخاب نداشتیم؛ یعنی این‌طور نبوده که خودمان موضوعی را انتخاب کنیم، بعد برویم سراغ آن موضوع، درباره اش بنویسیم و حالا بخواهیم آن را بسازیم. البته اینکه می‌گویید درباره مسلم بن عقیل چندین کار ساخته شده است، به نظرم به‌طور مستقل درباره او کاری ساخته نشده است. همیشه در داستان‌های دیگر هم خرده داستانی به شخصیت مسلم اختصاص داده‌اند، اما در این پروژه به‌طور مستقل به او پرداخته شده است.

از طرف دیگر با توجه به اینکه کار تاریخی اصولاً کار طاقت‌فرسایی است، به ویژه که تاریخی مذهبی و مربوط به صدر اسلام باشد، ساخت این اثر برای خودمان هم یک چالش بود. این کار قرار نبود مانند نمونه‌های مرسوم در مدت طولانی ساخته شود، بلکه بنا بود در زمانی کوتاه به نتیجه برسد. درواقع الگو سریال‌هایی مثل «مختارنامه» و «امام علی (ع)» که سال‌های زیادی صرف آنها شد، نبود. ما در طول تولید این پروژه با چالش‌هایی روبه‌رو شدیم که زمان، شیوه اجرا و … را شامل می‌شود اما اصولاً کار تاریخی برای مخاطب جذاب است. حالا اینکه نتیجه چگونه از آب درآمده، بحث دیگری است؛ اما چون کار تاریخی خیلی کم ساخته می‌شود، مخاطب همیشه تشنه آن است.

*آقای کاوری مخاطب معمولاً کاری به پشت صحنه، پیچیدگی‌های تولید یا مشکلات ساخت ندارد؛ خروجی و آنچه روی آنتن می‌بیند برایش اهمیت دارد. مقایسه شدن در سطح کارهای تاریخی با سریالی «مختارنامه» باعث نشد از قبل ساخت پروژه نگران قضاوت مخاطب باشید. به ویژه که تاکنون کار تاریخی نداشتید.

احمد کاوری کارگردان: به نظر من مقایسه این کار با هر اثر دیگری اساساً غلط است. کیفیت یک اثر به مدت زمان صرف‌شده یا هزینه‌های تولید آن وابسته نیست. در جهان هم همین‌طور است؛ ممکن است یک فیلم سینمایی طی چندین ماه ساخته شود اما فیلمی مانند «سکوت بره ها» که جذابیت آن بر کسی پوشیده نیست تنها در ۲۹ روز فیلمبرداری شد. بنابراین من در این سریال می‌دانستم با اثری مستقل روبه‌رو هستم و ارتباطی با دیگر آثار تاریخی ندارد. آن آثار در زمان خودشان و بر اساس سلیقه و لحن کارگردانشان ساخته شده‌اند. می‌توان یک قصه به ظاهر تکراری را بارها و بارها با لحن مختلف تعریف کرد، به صورتی که هر بار طعم و رنگ تازه‌ای داشته باشد. در جهان هم اگر نگاه کنید، درباره شخصیت‌های تاریخی مختلف مثلاً از ژاندارک گرفته تا دیگر شخصیت‌ها آثار فراوانی ساخته شده است. ممکن است منتقدان درباره سریال ما و اینکه کدام وجه از کار خوب بوده یا کدام جنبه آن ضعف داشته، نظر بدهند، این مقایسه‌ها طبیعی است. اما هیچ گاه مولفه زمانی مطرح نیست.

*این بعد زمانی البته به لحاظ وسواس و زمان و دقتی است که صرف کار شده است…

کاوری: بله من هم نگران این مقایسه‌ها نبودم چون فضای آثار متفاوت است. برخی کامنت های منفی را هم که در این مقایسه‌ها دیدم، به صفحه شان نگاه می‌کردم و به نظرم بیشتر بر اساس حس و عاطفه قضاوت کرده بودند نه از منظر تخصصی و حرفه‌ای.
*شاید یکی از دلایل مقایسه شدن کارها در کشور ما محدودیت این آثار مناسبتی یا تاریخی باشد. مثلاً محرم هر سال حتی اگر آثار جدید و به روز هم ساخته شود باز هم آثاری که در چند دهه در خاطر مخاطب مانده باشد به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد.

کاوری: به نظر من کم بضاعت بودن نویسندگان سینمایی و تلویزیونی است که شروع می‌کنند به مقایسه اثر، بازیگر و حتی بازی بازیگران نقش‌های مشابه و مثلاً می‌گویند «صورت این بازیگر فلان است، یا پژمان بازغی اینگونه بود و یزید دیگر سریال‌ها آنگونه بودند» در حالی که شخصیت‌های هر قصه با قصه دیگر زمین تا آسمان فرق دارد. از طرف دیگر پرداختن به مسلم بن عقیل در سریال «مهمان کشی» اساساً بهانه‌ای برای قیام اباعبدالله (ع) است. او مهره‌ای است که همه حواشی و اتفاقات مربوط به قیام حول محور او شکل می‌گیرد. هیچ‌وقت کسی در هیچ اثری این مسائل را باز نکرده است. هر کدام از این اتفاقات کوفه، مدینه، فشارهایی که برای گرفتن بیعت وجود داشت و … بستر داستانی شد که در هیچ قصه‌ای بیان نشده است! صحنه‌ای که ولید از اباعبدالله (ع) دعوت می‌کند تا بیاید با یزید بیعت کند، در هیچ اثری دیده نشده است. ما باید این وجوه را ببینیم، نه اینکه بگوییم لباس این چه‌طور بود، سبیل آن یکی چگونه بود. این نگاه، به نظر من، مسیر غلطی برای صحبت کردن درباره یک اثر است.
*شاید یکی از دلایل مقایسه شدن کارها در کشور ما محدودیت این آثار مناسبتی یا تاریخی باشد. مثلاً محرم هر سال حتی اگر آثار جدید و به روز هم ساخته شود باز هم آثاری که در چند دهه در خاطر مخاطب مانده باشد به تعداد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد.

کاوری: به نظر من کم بضاعت بودن نویسندگان سینمایی و تلویزیونی است که شروع می‌کنند به مقایسه اثر، بازیگر و حتی بازی بازیگران نقش‌های مشابه و مثلاً می‌گویند «صورت این بازیگر فلان است، یا پژمان بازغی اینگونه بود و یزید دیگر سریال‌ها آنگونه بودند» در حالی که شخصیت‌های هر قصه با قصه دیگر زمین تا آسمان فرق دارد. از طرف دیگر پرداختن به مسلم بن عقیل در سریال «مهمان کشی» اساساً بهانه‌ای برای قیام اباعبدالله (ع) است. او مهره‌ای است که همه حواشی و اتفاقات مربوط به قیام حول محور او شکل می‌گیرد. هیچ‌وقت کسی در هیچ اثری این مسائل را باز نکرده است. هر کدام از این اتفاقات کوفه، مدینه، فشارهایی که برای گرفتن بیعت وجود داشت و … بستر داستانی شد که در هیچ قصه‌ای بیان نشده است! صحنه‌ای که ولید از اباعبدالله (ع) دعوت می‌کند تا بیاید با یزید بیعت کند، در هیچ اثری دیده نشده است. ما باید این وجوه را ببینیم، نه اینکه بگوییم لباس این چه‌طور بود، سبیل آن یکی چگونه بود. این نگاه، به نظر من، مسیر غلطی برای صحبت کردن درباره یک اثر است.
*این قیاس خیلی مع الفارغ است…

کاوری: چون مقایسه می‌شود ما هم در مقام مقایسه می‌افتیم ولی حرفم این است که چون این اولین کار است منطقی نیست که فیلمنامه را ضعف بدانیم.

دارابی: دیکته نانوشته غلط ندارد. قطعاً این سریال هم یک‌سری کاستی‌ها و اشکالات داشته و همه آثار دارند، به بهترین آثار دنیا هم نقد وارد است. من با ماجرای مقایسه هم مشکلی ندارم، مخاطب حق دارد مقایسه کند. سریالی را قبلاً دیده و «مهمان کشی» هم در فضایی مشابه بوده است و مقایسه می‌کند. به قول شما این سریال‌ها کم است و قیاس می‌شود اما خود ما هیچ گاه در مقام مقایسه برنیامدیم. معتقد هستم حتماً یک‌سری اشکالات وجود دارد. این کاستی‌ها به همه کارها برمی‌گردد. یعنی شما بهترین کارهای دنیا را هم اگر به همان کارگردان بدهید و بگویید دوباره بساز، قطعاً به‌گونه‌ای دیگر می‌سازد.

ضمن اینکه معتقد هستم اگر الان «مهمان کشی» با سریالی مثل «مختارنامه» مقایسه می‌شود، خوب هم است! در همین چند سال سریال‌های تاریخی دیگری هم ساخته شدند اما آنها را با «مختارنامه» مقایسه نکردند پس اگر این کار مقایسه می‌شود، بد نیست. من هم بد نمی‌دانم، اما مقایسه‌ها منصفانه نبود. اتفاقاً، برخلاف آقای کاوری، من معتقدم که زمان خیلی هم مهم است. اگر من می‌توانستم به او زمان بدهم، قطعاً خیلی از سکانس‌ها را ممکن بود به گونه دیگری بگیرد اما زمان نداشتیم. یا اگر بودجه بیشتری داشتیم، شاید در بعضی سکانس‌ها می‌توانستیم کارهای دیگری انجام دهیم. پس این دیگر مقایسه منصفانه‌ای نیست که بگوییم «مختارنامه» با فلان هزینه ۸ سال زمان برد و مجموعه ما که از پیش تولید تا پس تولید روی هم یک سال نشد و صرفاً از پروژه‌های «الف» تلویزیون کمی بالاتر بود هم در همان سطح از آن انتظارات باشد. هر چیزی را باید در کانتکس خودش قضاوت کنیم.

در رابطه با فیلمنامه هم باید گفت من این اثر را سفارش نداده بودم. در قدیم، تهیه‌کننده خودش فیلمنامه را پیشنهاد می‌داد، تصویب می‌کرد و در مقام دفاع برمی‌آمد اما این فیلمنامه به من داده شد و اتفاقاً باید بگویم برای کسی که اولین فیلمنامه‌اش بود، عالی بود. به هر حال کار تاریخی نوشتن آسان نیست و اگر زمان و اجازه داشتیم روی فیلمنامه هم کار می‌شد. اما از آنجایی که کار تاریخی و مذهبی حساسیت‌های خودش را دارد و برای هر کلمه‌اش کلی پژوهش شده است، امکان تغییرات چندان نبود. هر واژه‌ای در این آثار به یک روایت تاریخی ارجاع دارد و ما نمی‌توانستیم در روایت دست ببریم مگر اینکه از لحاظ دراماتیک اصلاحاتی انجام بدهیم، اما نه وقتش را داشتیم و نه چنین اجازه‌ای وجود داشت. با این حال ما پشت کارمان ایستاده‌ایم و معتقد هستیم یک کار آبرومند، حرفه‌ای و خوب ساخته‌ایم؛ اما در کانتکس و شرایط تولیدی خودش باید سنجیده شود.
*شما حدود ۷ سال هم در تلویزیون نبودید پس این سریال برایتان اینقدر وسوسه انگیز بود؟

امیررضا دلاوری: اول نقدی دارم نسبت به خود تلویزیون که می‌توانست تبلیغ بهتری از سریال داشته باشد. این یک واقعیت است، در سال‌های اخیر بازیگران چهره کمتری به تلویزیون آمده‌اند یا حداقل می‌توان گفت بازیگران خوبمان کمتر به تلویزیون آمده‌اند. وقتی در یک مجموعه این چنینی به واسطه تهیه کننده و کارگردان این همه بازیگر خوب، چهره و توانا حتی برای نقش‌های کوچک می‌آوریم، چرا باید این‌گونه پخش شود؟ چرا نباید تبلیغات درست و حسابی انجام بدهیم؟ چرا نباید روی بازیگران بیشتر مانور داده شود؟

*به نظر من هم تلویزیون باید نگاه ویژه‌تری روی تولیداتش داشته باشد که مخاطب حداقل از پخش آنها با خبر باشد.

دلاوری: اگر کارگردان یا تهیه‌کننده دیگری، که این‌قدر با هم رفاقت نداشتیم، به من بازی در سریال را پیشنهاد می‌کرد، شاید قبول نمی‌کردم بازی کنم. نه اینکه سریال یا فیلمنامه بد باشد اتفاقاً وقتی فیلمنامه را خواندم، نسبت به بضاعت و مطالعات خودم، چفت‌وبست خوبی داشت. ممکن بود بعضی دیالوگ‌ها یا موقعیت‌ها مشکل داشته باشد که با کارگردان صحبت می‌کردیم و حل می‌شد. گاهی دیالوگی اصطلاحاً توی دهانمان نمی‌چرخید، کمی تغییر می‌دادیم اما ضعف فیلمنامه آن‌قدر زیاد نبود که آدم بگوید کار مشکل جدی دارد.

*بازیگران حرفه‌ای در کار تاریخی بسیار تأثیرگذار هستند و یکی از برگ برنده‌های این سریال حضور بازیگران باسابقه تئاتری بود. هم خود شما سال‌ها در تئاتر حضور داشتید هم به نظرم حضور نقش مقابلی که او هم حرفه‌ای باشد مثل حسام منظور در بازی شما تاثیرگذار بود.

دلاوری: من در وهله اول، به دلیل شناخت و همکاری و رفاقتی که با این ۲ عزیز داشتم، قبول کردم در سریال بازی کنم. وقتی با کاراکتر مواجه شدم، دیدم کاراکتر متفاوتی است که پیش‌تر بازی نکرده بودم. چالش‌هایی داشت، اما با کمک بازیگران مقابلم، تمرین می‌کردیم که واقعاً تاثیر داشت. حضور حسام منظور واقعاً موثر بود و ما تمام سکانس‌هایمان را با هم تمرین می‌کردیم. آقای کاوری هم تا جایی که به فیلمنامه لطمه‌ای وارد نشود، گاردشان باز بود برای بازیگر. یعنی ما تعامل داشتیم اما بدون اجازه ایشان که به هر حال کارگردان بودند، کاری انجام نمی‌دادیم. البته آنچه شما از بیرون می‌بینید با چیزی که ما در حین کار می‌دانیم متفاوت است. ما زحماتی را هم که در طول کار کشیده شده، می‌بینیم. شما صرفاً اثر را می‌بینید و مقایسه می‌کنید اما نمی‌دانید که در آن موقعیت و شرایط چه گذشته است. هیچ‌وقت شاید این گفته نشود که ما در دوران جنگ ۱۲ روزه، زیر بمباران، سر و صدا، استرس و نگرانی‌ها همچنان مشغول کار بودیم. فکر نمی‌کنم چند سال دیگر کسی درباره این شرایط صحبت کند؛ شرایطی که هم بحرانی بود، هم از نظر نگرانی‌های عمومی، هم از نظر بودجه مورد تامل است. همه این موارد در خروجی کار تأثیرگذار بود.

به نظرم، با توجه به زمان در نظر گرفته شده که برای کار تاریخی زمان کمی بود شرایط پخش هم بی‌تأثیر نبود. صریح بگویم از نحوه پخش راضی نبودم. اما با توجه به همه این شرایط، سریال را دوست داشتم. فکر می‌کنم مخاطب همچنان دوست دارد کار تاریخی مرتبط ببیند.
*چرا همین وسواس و دقت نظر برای بهره گیری از بازیگران زن وجود نداشت به ویژه که این سال‌ها در کارهای تاریخی هم بازیگران زنی حضور دارند که صورت‌هایشان با عمل‌های جراحی و تزریق غیرطبیعی جلوه می‌کند و به کار تاریخی نمی‌خورد مثل لیلا اوتادی.

کاوری: حساسیت وجود داشت ولی خانم اوتادی برای نقشی که انتخاب شد گزینه خوبی بود، خیلی هم با کار همدل بود. در این سن بازیگری را نمی‌شناسم که تزریق نکرده باشد.

*یعنی برای شما به عنوان کارگردان چالش است؟ چون ممکن است این آسیب خودش را در کار روز نشان ندهد اما در کار تاریخی توی ذوق می‌زند.

کاوری: بله اکثر بازیگران زن تزریق می‌کنند، حتی مردها هم تزریق کرده و بینی عمل می‌کنند که همین مساله برای برخی نقش‌ها کار را خیلی سخت می‌کند. با اینکه برخی بازیگران خیلی هم توانا هستند اما این تزریق روی بیان آنها تاثیر می‌گذارد و بیان و صدا و تارهای صوتی شان عوض می‌شود. من با بازیگری قبلاً کار می‌کردم که خیلی خوب بود و در این پروژه هم او را آوردم و همین اتفاقات روی او تاثیر گذاشته بود. این چالشی است که خیلی‌ها دارند و می‌خواهند تا آخر عمر جوان بمانند. در حالی که دنیای نمایش نیاز به نقش‌های پیر و میانسال و ژولیده هم دارد. در سریال روز می‌توان توجیه کرد ولی در سریال تاریخی نمی‌توان توجیهی داشت.

دلاوری: با این روند شاید تا پنج سال دیگر بتوان کار تاریخی ساخت و بعد از آن دیگر نباید بسازیم چون دیگر چهره طبیعی نداریم.

کاوری: یکی از بحران‌های انتخاب بازیگر در حال حاضر نقش پیرمرد و پیرزن است. بازیگر ۷۰ ساله الان جوان است و پیر نیست.

دلاوری: باید از دلشان بازی بگیرید (خنده)

کاوری: از معضلات من در این کار هم همین بود. بالاخره فرد ۴۰ سال و ۵۰ سال ۱۴۰۰ سال پیش صورت تکیده تر و پیرتری دارد اما ما چنین بازیگرانی را پیدا نمی‌کردیم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.