به مناسبت میلاد باسعادت حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار؛
پرستاران؛ قهرمانان خاموش در زمانهای سخت

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ به نقل از ایرنا ،پرستار یعنی عشق؛ یعنی انسانی که صدایش مرهم جان است و دستهایش شفابخش درد. او در هر لحظه از شب و روز، امید میدهد و غبار نگرانی را از چهره بیمار کنار میزند. هر حرکتش، حتی قدمهای آرامش در راهروهای بیمارستان، حیاتی تازه در کالبد بیماران میدمد. این عشقِ خاموش و بیادعا، همان چیزی است که دنیا را مهربانتر میکند.
پرستار خسته میشود، اما خستگی برایش معنی استراحت نیست بلکه نشانهی ادامه دادن است. او مشکلات خود را پشت در بیمارستان جا میگذارد، چون دلش برای لبخند بیماران میتپد. وقتی بیماری بهبود مییابد، انرژی تازهای در وجودش فوران میکند و تمام سختیها رنگ میبازند. او میداند که کارش فقط مراقبت نیست؛ بلکه احیای امید در دل انسانهای ناامید است.
زندگی در حالت آمادهباش دائمی بخشی از مأموریت اوست، اما این حالت باید با مراقبت از خود همراه شود. گاهی باید چند دقیقه به سکوت خودش گوش دهد، نور و خوابش را تنظیم کند، لحظهای با خانواده بنشیند، نفس بکشد. در این بازههای کوتاه اما عمیق، ذهن و روحش دوباره نیرو میگیرد تا با قدرت بیشتری بر بالین بیماران حاضر شود. این لحظات کوچک، واقعاً زندگی را زیباتر میکند.
بله ، پرستاران، ستون فقرات هر سیستم درمانی هستند. در بیمارستانها و کلینیکها، آنها حلقه اتصال بین بیمار، پزشک و خانوادهاند و اغلب اولین و آخرین تماس بیمار با کادر درمان محسوب میشوند. اما کمتر کسی از خود میپرسد: پس از پایان شیفت پرفشار، گاه دوازده ساعته، این قهرمانان چگونه بارِ دیگر انرژیشان را برای زندگی شخصی و ایفای نقشهای حیاتی در خانه شارژ میکنند؟
در شیفت شب، قهوه تنها دوست ماست
«خانم احمدی، پرستار باسابقه بخش اورژانس، با لحنی خسته اما مقتدر میگوید: سختترین قسمت شیفت شب، روز بعد از آن است. بدن سیگنال میدهد که باید بخوابد و استراحت کند، اما تعهدات خانوادگی مانند رسیدگی به فرزندان و امور منزل اجازه نمیدهد. ما در واقع نصف عمرمان را در تلاشی مداوم برای جبران خواب از دست رفته سپری میکنیم، تلاشی که تقریباً هرگز به نتیجه کامل نمیرسد.» این اعتراف نشاندهنده مبارزهای است که هرگز پایان نمییابد.
این بینظمی مزمن خواب، مستقیماً هورمونهای تنظیمکننده اشتها را مختل میکند. وقتی بدن در حالت استرس و کمخوابی قرار میگیرد، نتیجه آن، ولع شدید به غذاهایی است که انرژی سریع و کاذب میدهند؛ این همان عاملی است که منجر به افزایش وزن و اختلالات متابولیک در این گروه میشود.
اتکا به کافئین در شیفتهای شبانه به یک ضرورت بقا تبدیل میشود. مقدار زیادی از پرستاران برای گذراندن ساعات اوج خستگی، به مصرف نوشیدنیهای حاوی کافئین روی میآورند. اما این چرخه، بدن را در حالت استرس دائمی نگه میدارد و بر محور آدرنال غلبه میکند. خانم احمدی در ادامه میافزاید: «در شیفت شب، قهوه تنها دوست ماست؛ تنها راهی که میتوانیم هوشیار بمانیم. اما میدانیم که این دوپینگ موقتی، ساعتها بعد با سرگیجه، تپش قلب و خستگی مضاعف جبران میشود؛ یک بدهی انرژی که باید با بهره بالا پس داده شود.»
در شیفتهای طولانی، فرصتی برای پخت و پز یا برنامهریزی غذایی نیست. خستگی ذهنی و فیزیکی سبب میشود که پرستاران به سمت غذاهای آماده، فستفودها و تنقلات سرپایی روی بیاورند که دسترسی سریع دارند. این غذاها، که جایگزینهای اصلی میشوند، اغلب سرشار از سدیم، چربیهای اشباع و قندهای ساده هستند؛ مواد مغذیای که به جای تقویت سیستم، سلامت طولانیمدت را به طور جدی تهدید میکنند.
این ناهماهنگی متابولیک، که ناشی از بینظمی ساعتهای کاری است، ریسک ابتلا به دیابت نوع دو و بیماریهای قلبی و عروقی را در این قشر به شدت افزایش میدهد. این چالشی پنهان است؛ یک “بیماری شغلی خاموش” که در کنار مراقبت از بیماران، پرستار باید به صورت پنهانی با آن دست و پنجه نرم کند، بدون آنکه بتواند مرخصی کافی برای بهبودی دریافت کند.
این بخش از زندگی پرستار، نبردی خاموش علیه ساعتهای بیولوژیک و نیازهای اساسی بدن است؛ نبردی که برای موفقیت در جبهه اصلی (درمان موفق بیماران) و حفظ آمادگی ذهنی، ضروری است که پرستار آن را با تمام توان بپذیرد. این تقابل بین نیاز بیولوژیک و نیاز حرفهای، سنگ بنای فرسودگی این قشر است.
مراقبت از مراقب: هنر یافتن “وقت و انرژی باقیمانده”
اگرچه جسم پرستار پس از یک شیفت دوازده ساعته مملو از خستگی است، اما قلب او مملو از عشق و تعهد به خانواده است. چالش اصلی در اینجاست: چگونه میتوان با کمترین میزان انرژی ذخیره شده، بالاترین کیفیت تعامل عاطفی و حضور معنوی را با عزیزان رقم زد؟ پاسخ در دو کلمه کلیدی نهفته است که پرستاران ماهر آن را آموختهاند: مدیریت زمان هوشمندانه و مرزبندی سالم و قاطعانه.
پرستاران حرفهای، زمان را نه بر اساس تعداد ساعتهای بیکیفیت کنار خانواده، بلکه بر اساس “کیفیت تعامل” میسنجند. آنها یاد گرفتهاند که کارهای غیرضروری و زمانبر را حذف کنند؛ برای مثال، کارهای خانه یا خریدهای سنگین را به صورت دستهجمعی در یک بازه زمانی محدود از هفته انجام دهند تا تمام روز تعطیلی درگیر وظایف خانه نشوند. این انتخاب آگاهانه، بازدهی روانی آنها را افزایش میدهد.
«آقای رضایی، بهورز فعال منطقه حومه شهر، که اغلب درگیر رسیدگیهای میدانی و تماسهای اضطراری خارج از ساعت است، اشاره میکند: بعد از یک هفته پرکار، تنها چیزی که برایم ارزش دارد، نیم ساعت بازی فیزیکی تمامعیار با فرزندانم است. در آن سی دقیقه، من دیگر بهورز نیستم؛ فقط یک پدرم. تمام تمرکزم را روی آن لحظه میگذارم. این مرزبندی ذهنی و فیزیکی بین کار و خانه، حیاتیترین ابزار بقای من است.»
برچسب ها :پرستار ، صبر و مهربانی ، فداکاری و عشق ، میلاد حضرت زینب (س) ، وفاداری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰