کد خبر : 10942
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۸

نامه ترامپ: راه سلامت از تهران می‌گذرد

نامه ترامپ: راه سلامت از تهران می‌گذرد
نامه رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، به رهبر معظم انقلاب آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، صرفاً یک اقدام دیپلماتیک معمولی نبود، بلکه نشانه‌ای از سردرگمی و آشفتگی در سیاست‌های واشنگتن در قبال تهران به شمار می‌رفت. این اقدام غیرعادی بود

به گزارش رواج ۲۴ به نقل از –نورنیوز-گروه سیاسی: نامه رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، به رهبر معظم انقلاب آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، صرفاً یک اقدام دیپلماتیک معمولی نبود، بلکه نشانه‌ای از سردرگمی و آشفتگی در سیاست‌های واشنگتن در قبال تهران به شمار می‌رفت. این اقدام غیرعادی بود، زیرا دولت آمریکا به جای استفاده از کانال‌های سنتی و معتبر مانند روسیه، از مسیر دیگری برای ارسال این نامه بهره گرفت. چرا واشنگتن تصمیم گرفت نامه خود را از طریق امارات بفرستد، در حالی که وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، اخیراً به تهران سفر کرده بود؟ چرا روسیه، با وجود اینکه ترامپ شخصاً از پوتین درخواست کرده بود که میانجی‌گری کند، این نامه را منتقل نکرد؟

این پرسش‌ها ابعاد عمیق‌تری از بحران را آشکار می‌کند. انتخاب میانجی نشان‌دهنده میزان اعتماد آمریکا به طرفی است که می‌تواند نقش موفقی در نزدیک کردن دیدگاه‌ها ایفا کند. اما به نظر می‌رسد که مشکل اصلی نه در واسطه، بلکه در محتوای نامه و زمان‌بندی ارسال آن نهفته است.

چرا روسیه نامه ترامپ را نپذیرفت؟

روسیه که روابط راهبردی نزدیکی با تهران دارد، یک واسطه عادی نیست که واشنگتن بتواند هر زمان که بخواهد از آن استفاده کند و سپس کنار بگذارد. مسکو به خوبی می‌داند که ایران کشوری نیست که بتوان به سادگی بر آن فشار آورد. روس‌ها همچنین آگاه هستند که درخواست‌های ترامپ تنها به مسئله توافق هسته‌ای محدود نمی‌شود، بلکه شامل موضوعات امنیتی و منطقه‌ای است که ایران هرگز در مورد آن‌ها سازش نخواهد کرد.

هنگامی که لاوروف اظهار داشت که خواسته‌های آمریکا “غیرواقع‌بینانه” است، در واقع پیامی روشن به واشنگتن فرستاد که مسکو بخشی از فشارهای آمریکا علیه ایران نخواهد شد. موضع‌گیری میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نیز بر همین نکته تأکید داشت و نشان داد که مسکو حاضر نیست نقش نامه‌رسان آمریکا را بازی کند.

در نتیجه، واشنگتن ناچار شد مسیر دیگری برای ارسال نامه خود بیابد و اینجاست که امارات وارد معادله شد، نه فقط به عنوان یک کانال ارتباطی، بلکه به عنوان بازیگری که تلاش دارد از این فرصت برای کسب منافع سیاسی خود بهره ببرد.

چرا امارات این مأموریت را پذیرفت؟

امارات نمی‌خواست تنها نقش یک نامه‌رسان بی‌طرف را ایفا کند، بلکه به عنوان یک بازیگر منطقه‌ای با دستورکار خاص خود عمل کرد. در سال‌های اخیر، ابوظبی تلاش کرده است بین روابط خود با واشنگتن و تهران تعادل برقرار کند. با مشاهده اینکه سیاست فشار حداکثری ترامپ نتایج مورد نظر را به همراه نداشته و برعکس باعث افزایش مقاومت ایران شده است، امارات لحن خود را نسبت به تهران نرم‌تر کرده و مسیرهای ارتباطی غیرمستقیم را تقویت نموده است.

اما چرا ارسال نامه ترامپ یک هفته به تأخیر افتاد؟ چرا این نامه از طریق کانال‌های دیپلماتیک متداول مانند سوئیس، حافظ منافع آمریکا در تهران، ارسال نشد؟ این تأخیر احتمالاً نشان‌دهنده اختلاف‌نظر در داخل دولت آمریکا بر سر اثربخشی این نامه یا تلاش‌هایی برای یافتن واسطه‌ای دیگر پیش از امارات بوده است.

تناقض ترامپ: تحریم‌های جدید در کنار درخواست مذاکره؟

اگر ترامپ واقعاً به دنبال گشایش کانال‌های مذاکره با ایران بود، چرا هم‌زمان تحریم‌های تازه‌ای را اعمال کرد که شامل وزیر نفت ایران نیز شد؟ هدف گرفتن یک وزارتخانه حاکمیتی، پیامی جز تلاش برای اعمال پیش‌شرط‌های غیرقابل‌قبول برای مذاکره ندارد؛ مسئله‌ای که ایران هرگز آن را نخواهد پذیرفت.

ایران اهل ارائه امتیازات رایگان نیست، به‌ویژه هنگامی که پای حاکمیت ملی در میان باشد. واشنگتن شاید تصور کند که ترکیب فشار اقتصادی و سیگنال‌های دیپلماتیک می‌تواند تهران را وادار به مذاکره کند، اما تجربه نشان داده است که هرچه فشارها بیشتر شود، مواضع ایران نیز سخت‌تر خواهد شد.

رزمایش ایران، روسیه و چین: پیامی آشکار برای واشنگتن

در میان این تحولات، برگزاری رزمایش نظامی سه‌جانبه بین ایران، روسیه و چین، حامل پیامی قاطع برای آمریکا بود: ایران تنها نیست. این رزمایش نه‌تنها نمایش قدرت بود، بلکه نشانه‌ای از اتحاد راهبردی تهران با قدرت‌های جهانی‌ای است که می‌توانند موازنه قوا را در منطقه تغییر دهند.

زمان‌بندی این رزمایش تصادفی نبود؛ بلکه هم‌زمان با تلاش ترامپ برای ایجاد یک مسیر جدید برای مذاکره صورت گرفت. این یعنی ایران قصد دارد به واشنگتن نشان دهد که هرگونه مذاکره‌ای باید از موضعی برابر و بدون فشار انجام شود.

آقای ترامپ، ایران کره شمالی نیست!

شاید ترامپ تصور کند که می‌تواند همان تاکتیکی را که در قبال کره شمالی به کار گرفت، در مورد ایران نیز اجرا کند، اما واقعیت این است که تهران با پیونگ‌یانگ تفاوت اساسی دارد. ایران یک کشور منزوی نیست و نیازی به توافق نمایشی برای تقویت جایگاه داخلی خود ندارد. برعکس، تهران بر این باور است که زمان به نفعش است و سیاست “نفس بلند” قوی‌ترین ابزارش در برابر فشارهای آمریکا محسوب می‌شود.

واشنگتن ممکن است سعی کند قواعد جدیدی برای مذاکره تعیین کند، اما دیر یا زود متوجه خواهد شد که ایران شریکی نیست که بتوان آن را به‌راحتی به پای میز مذاکره کشاند. ترامپ باید درک کند که هر توافقی که بدون در نظر گرفتن شروط و منافع ایران باشد، محکوم به شکست است.

راه سلامت: یا شروط ایران یا هیچ مذاکره‌ای!

ایرانی که ترامپ عزیزترین فرمانده‌اش، سردار قاسم سلیمانی را به شهادت رساند—همان مردی که پروژه داعش را نابود کرد، پروژه‌ای که خود آمریکا به راه انداخت—قطعا در موقعیتی نیست که بتواند شروط آمریکا را بپذیرد. این واقعیتی است که ترامپ باید پیش از هر گونه اقدام جدید دیپلماتیک در نظر بگیرد.

اگر واشنگتن به دنبال مذاکرات واقعی است، باید با آغوش باز و بدون پیش‌شرط‌ها به میز مذاکره بیاید، نه تنها برای تحمیل خواسته‌های خود. ایران نشان داده است که قادر است در برابر تحریم‌ها مقاومت کند و اگر لازم باشد، می‌تواند این مسیر را برای سال‌ها ادامه دهد.

ترامپ ممکن است بخواهد تصویری از خود به عنوان کسی که می‌تواند “معامله قرن” را انجام دهد، بسازد، اما در مورد ایران، هیچ توافقی ممکن نخواهد بود مگر آنکه بر اساس شروط ایران باشد. واشنگتن یا باید این واقعیت را بپذیرد، یا خود را برای پیچیدگی‌ها و تنش‌های بیشتری آماده کند که هیچ‌گاه به نفع آن نخواهد بود.

پیام روشن است: ترامپ! اگر به‌دنبال راه خروج هستی، راه سلامت از تهران می‌گذرد، آن هم فقط طبق شروط ایران. در غیر این صورت، وقت خود را تلف نکن!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.