می گفت: پس ما باید بی زن می ماندیم.
می گفتم: اگر سر تو نق نزنم، پس سر که بزنم؟
می گفت: اشکالی ندارد. اما مواظب باش اجر زحمت هایت را زائل نکنی. اصلا پشت پرده همه کارهای من، بودن توست که قدم هایم را محکم می کند. تا لبخند به روی لبانم نمی آورد، کوتاه نمی آمد.
روای: همسر شهید
کتاب آسمان؛ روایت هایی از زندگی شهید بابائی
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰