کد خبر : 16073
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۹:۳۵

اخلاق گمشده ژورنالیسم غربی در غزه

اخلاق گمشده ژورنالیسم غربی در غزه
در حالی‌که غزه در آتش می‌سوزد و هزاران انسان قربانی فاجعه‌ای بی‌سابقه می‌شوند، رسانه‌های بزرگ غربی به جای روشنگری و پرسشگری، در سکوت و تحریف فرو رفته‌اند؛ نشانه‌ای از فروپاشی اخلاقی ژورنالیسمی که زمانی مدعی دفاع از حقیقت بود.

طی دو سال گذشته، غزه صحنه یکی از فاجعه‌بارترین بحران‌های انسانی قرن بیست‌ویکم بوده است. هزاران فلسطینی کشته شده‌اند، زیرساخت‌ها و بیمارستان‌ها ویران شده‌اند، و میلیون‌ها نفر در محاصره‌ای مرگبار گرفتار مانده‌اند. نهادهای حقوق بشری بارها از «جنایت جنگی» و حتی «نسل‌کشی» سخن گفته‌اند. در چنین شرایطی، انتظار می‌رفت رسانه‌های بزرگ غربی همان‌هایی که مدعی دفاع از حقیقت و مسئولیت‌پذیری قدرت‌اند در صف نخست پرسشگری بایستند. اما آنچه دیدیم، سکوت، تردید و تحریف بود؛ شکستی اخلاقی برای ژورنالیسمی که روزگاری معیار اعتماد جهانی بود.

 

فریم روایت: بازی با واژه‌ها برای پنهان کردن جنایت

در گزارش‌های رسانه‌های غربی، واژه‌هایی مانند «درگیری»، «جنگ» یا «ضدحمله» به وفور دیده می‌شود، گویی میان دو ارتش متقارن نبردی در جریان است. اما واقعیت غزه چیزی جز حملات بی‌امان به جمعیتی غیرنظامی نیست. در حالی که سازمان‌های حقوق بشری از واژه‌های سنگینی چون «پاک‌سازی قومی» یا «نسل‌کشی» استفاده کرده‌اند، بسیاری از رسانه‌ها این اصطلاحات را تنها در قالب «ادعا» نقل کرده‌اند یا کاملاً از آن پرهیز نموده‌اند.
این انتخاب واژه‌ها تصادفی نیست؛ زبان، مرز حقیقت را تعیین می‌کند. وقتی رسانه‌ای واژه «کشته شدن» را جایگزین «بمباران غیرنظامیان» می‌کند، مسئولیت از فاعل به حادثه منتقل می‌شود و در ذهن مخاطب، خشونت به رویدادی طبیعی بدل می‌گردد.

تفاوت دیگر در نمایش قربانیان است: شهروندان اسرائیلی با نام، تصویر و روایت شخصی معرفی می‌شوند، اما فلسطینی‌ها معمولاً در قالب اعدادی بی‌چهره گزارش می‌شوند. این نابرابری روایی، انسانیت را از یک سوی ماجرا حذف و از سوی دیگر برجسته می‌کند.

 

تریبون قدرت، حذف صدای محلی

رسانه‌های غربی برای روایت غزه، عمدتاً به منابع رسمی اسرائیلی و نهادهای دولتی متکی‌اند. خبرنگاران فلسطینی، شاهدان میدانی یا منابع مستقل محلی در حاشیه قرار می‌گیرند. نتیجه این است که روایت غالب، روایت قدرت است.
نمونه بارز، ماجرای بیمارستان الشیفا بود؛ اسرائیل مدعی وجود پایگاه حماس در زیر این مرکز درمانی شد و اغلب رسانه‌های غربی این ادعا را بی‌درنگ بازنشر کردند. اما بعدها مشخص شد شواهد ارائه‌شده ناکافی و گمراه‌کننده بوده است. با این حال، همان رسانه‌ها در تصحیح روایت خود سکوت اختیار کردند. این الگو تکرار می‌شود: بازتاب فوری ادعای رسمی، و تأخیر یا حذف در بازتاب واقعیت میدانی.

 

سکوت و تأخیر در برابر جنایت

بخش قابل توجهی از نقدها متوجه کم‌پوششی یا سکوت رسانه‌های غربی در برابر جنایات آشکار است. بسیاری از آن‌ها حتی پرونده دیوان بین‌المللی دادگستری درباره اتهام نسل‌کشی اسرائیل را با حداقل توجه پوشش دادند، در حالی که واکنش‌ها به مواضع رسمی واشنگتن یا تل‌آویو به‌سرعت بازتاب یافت.

گزارش‌های مربوط به قحطی، فروپاشی بیمارستان‌ها یا قطع آب و برق در غزه نیز غالباً به‌صورت خنثی و اداری منتشر شد، بی‌آنکه تصویر انسانی بحران را منعکس کند. در نتیجه، رنج یک ملت در لایه‌ای از بی‌حسی خبری دفن شد.

 

دلایل ساختاری شکست

این شکست تنها حاصل سهل‌انگاری فردی نیست، بلکه ریشه در ساختار رسانه‌ای غرب دارد.
نخست، فشار سیاسی و لابی‌گری سبب می‌شود تحریریه‌ها از واژگان یا روایاتی که ممکن است به «جانبداری» از فلسطینیان تعبیر شود، پرهیز کنند. دوم، وابستگی به منابع رسمی به‌دلیل محدودیت دسترسی میدانی در غزه، خبرنگاران را ناگزیر به بازنشر روایت قدرت می‌کند. سوم، منطق تجاری رسانه‌ها که از هرگونه قطب‌بندی شدید پرهیز دارد، منجر می‌شود خشونت ساختاری علیه فلسطینیان در حاشیه بماند.

 

پیامدهای اخلاقی و حرفه‌ای

وقتی رسانه‌ها حقیقت را نصفه می‌گویند، نتیجه آن مشروعیت‌بخشی به خشونت است. افکار عمومی غرب با تصویری ناقص از واقعیت روبه‌رو می‌شود؛ تصویری که در آن، قربانی بی‌صداست و عامل خشونت، مصون از پرسش. چنین وضعیتی نه‌فقط خطای حرفه‌ای، بلکه خیانت به اصل بنیادین روزنامه‌نگاری است: پاسخگو کردن قدرت و دفاع از حقیقت.

 

 

ضرورت بازنگری

رسانه‌های غربی اگر می‌خواهند اعتبار اخلاقی و حرفه‌ای خود را حفظ کنند، باید در سه سطح بازنگری کنند:
نخست، در زبان روایت؛ واژه‌ها باید بازتاب‌دهنده واقعیت باشند، نه ابزار تطهیر آن. دوم، در منابع خبری؛ خبرنگاران و روایت‌های فلسطینی باید جایگاه برابر بیابند. و سوم، در تعهد به انسانیت؛ خبر نباید از رنج تهی شود.

 

پایان سخن

غزه آزمون بزرگی برای وجدان جهانی بود و ژورنالیسم غربی در این آزمون مردود شد. در حالی که دوربین‌ها در سکوت ماندند و تیترها از واقعیت گریختند، جهان شاهد بود چگونه رسانه‌هایی که قرار بود حقیقت را روشن کنند، خود به سایه تبدیل شدند. بازسازی اعتماد عمومی، تنها زمانی ممکن است که این رسانه‌ها بپذیرند: سکوت در برابر جنایت، خود شکلی از جنایت است.

///انتهای پیام

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.