کد خبر : 12468
تاریخ انتشار : دوشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۹:۱۴

عاشقی می‌کنند، حتی به غلط!

عاشقی می‌کنند، حتی به غلط!
بدون شک اغنای حس کنجکاوی را می‌توان مهم‌ترین عامل وایرال شدن برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» و «بلایند دیت»ها و اقبال از بلاگرهای سبک زندگی دانست. کنجکاوی درباره آدم‌هایی که یا در یک جزیره دور هم جمع شده‌اند تا مثلا به دنبال عشق واقعی باشند یا مقابل یک دوربین می‌نشینند و درباره یک رابطه عاطفی نسخه می‌پیچند و همه به یک میزان در فانتزی‌سازی از عشق نقش دارند. موضوعی که حجم بالای تولیدات رسانه‌ای درباره آن می‌تواند نشان دهنده یک تغییر ذائقه در میان جوانان باشد؛ تغییری که البته مشخص نیست در آینده به چه نتیجه‌ای ختم شود.

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ به نقل از ایسنا، تاکنون و در پرونده‌ای با عنوان «نمایش عشقِ آنلاین» در چهار شماره به تحلیل و چرایی افزایش تولید محتوا در این زمینه، علت استقبال از چنین تولیداتی و همچنین برنامه‌ی سخیف «عشق ابدی» که این روزها فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده، پرداخته است. اکنون و در آخرین شماره از این پرونده یک جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه آثار و ابعاد رونق چنین محتواهایی را بررسی و تاکید کرده است که نمی‌توان یک سویه این شرایط را قضاوت کرد.
بدون صحبت از عشق الگوی اخلاقی ایجاد نمی‌شود

در این زمینه محمد رحیمی در گفت‌وگو با ایسنا، می‌گوید: به تعبیر آلبرت بندورا رفتارهای ما وابسته به یادگیری‌های اجتماعی ما هستند و یادگیری نیز با تکرار، محقق می‌شود. یعنی هر چقدر یک امر اخلاقی و هنجارین بیشتر برای ما تکرار شود، در ذهن و روان ما نهادینه می‌شود و رفتارهای ما اخلاقی‌تر و هنجارمند می‌شود.

او معتقد است در مورد مقوله عشق کمتر در خانواده، نظام آموزشی، نهادهای فرهنگی و … با فرزندان‌مان گفتگو کرده‌ایم و ادامه می‌دهد: حتی کمتر تجربیات خود را در مورد این مسأله با فرزندانمان به اشتراک گذاشته‌ایم. فرزندان ما هیچ صورت‌بندی درستی از مقوله عشق و احساسات ندارند و به صورت تکانشی با آن موجه می‌شوند. در این میان برخی از برنامه‌های رسانه‌ها عامدانه روی سوژه‌هایی دست می‌گذارند که بیشترین دنبال کننده را دارد. عشق نیز یکی از این سوژه‌های جذاب است. این برنامه‌ها تنها جذابیت ظاهری دارند، اغواگر هستند و دارای محتوای بسیار سطحی و پوشالی هستند. در واقع هدف آنها، اشاعه عشق دائمی، ابدی و تعمیق پیوندهای زناشویی نیست بلکه با اهداف سودجویانه طراحی شده‌اند.

این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که آیا مخاطبان به میزانی از آگاهی رسیده‌اند که تشخیص دهند این دست برنامه‌ها تبلیغی هستند؟، توضیح می‌دهد: باید بگویم بیشتر مخاطبان جوان ما در رسانه‌ها، مخاطبان منفعل هستند و توان تشخیص برنامه‌های سطحی و پوشالی از برنامه‌های فاخر و اصیل را ندارند. نوجوانان و جوانان ما سواد رسانه‌ای و سواد رابطه‌ای لازم را فرا نگرفته‌اند و به همین خاطر فریب این قبیل برنامه‌های رسانه‌ای را می‌خورند و در سطح گسترده این برنامه وایرال می‌شود.

معرفی عشق به عنوان یک پدیده سیال

او معتقد است که امروزه با نسلی مواجه هستیم که به شدت وابسته به رسانه‌هاست و الگوهای ارزشی و هنجارین و سبک زندگی آنها با رسانه‌ها پیوند خورده است و بیان می‌کند: جوانان بیش از خانواده و نظام آموزشی، از رسانه‌ها الگوهای خود را انتخاب می‌کنند. بنابراین زمانی که یک الگوی رفتاری غلط در رسانه‌ها اشاعه داده می‌شود، تأثیرات زیان‌باری روی حجم وسیعی از جوانان جامعه‌ دارد. این گروه زمانی که به مقوله مهم آشنایی اولیه و ازدواج می‌رسند با تصورات قالبی که از قبل در ذهن خود دارند موجه می‌شوند؛ تصورات و کلیشه‌هایی از این قبیل که تغییر پارتنر یک مسأله عادی است، زیادی حساس نباش، عشق ابدی توی داستان‌هاست، زندگی همینه و … که در نهایت عشق را به عنوان یک پدیده سیال معرفی می‌کنند.

عواقب هیجان‌انگیز نشان دادن روابطِ بدون مسئولیت

رحیمی تاکید می‌کند که در این صورت پایبندی به رابطه، تعهدات و وفاداری رنگ می‌بازد و معنای خود را از دست می‌دهد و ادامه می‌دهد: این برنامه‌ها را شاید در نگاه سطحی، بخشی از واقعیت‌های جامعه ببینیم که در زندگی روزمره ما جریان دارد، اما چنانچه آثار و پیامدهای اجتماعی آنها را در نظر بگیریم، متوجه تأثیرات بلند مدت آنها می‌شویم. به اعتقاد بنده الگوسازی روابط سریع، بدون مسئولیت و قابلیت جایگزینی، مفهوم تعهد و وفاداری را تضعیف می‌کند و خیانت عاطفی را به شکلی عادی و حتی هیجان‌انگیز نمایش می‌دهد. در این فضا، خیانت نه تنها نکوهش نمی‌شود بلکه گاه به عنوان راهی برای رسیدن به «عشق واقعی» بازنمایی می‌شود که این وارونه‌سازی ارزشی، پیامدهای منفی عمیقی بر فرهنگ و نهاد خانواده دارد. بنابراین، نمایش چنین رفتارهایی در «عشق ابدی» در بلند مدت به عادی‌سازی خیانت در روابط عاطفی جوانان و سستی پیوندهای عاطفی منجر خواهد داشت‌.

تغییر نگاه نسل جوان به مقوله ازدواج

او می‌گوید: این برنامه‌ها به صورت هوشمندانه سوژه‌هایی را انتخاب می‌کنند که مردم آنها را دوست دارند و مورد استقبال جامعه قرار می‌گیرند. عشق نیز یکی از همین سوژه‌هایی است که نسل جدید به صورت گسترده دنبال می‌کند. بخشی از واقعیت جامعه ما این‌ است‌ که‌ مقوله ازدواج در جامعه ما دچار تغییرات ارزشی شده و روایت‌های نسل جدید از رابطه و عشق با روایت‌های نسل گذشته تغییرات اساسی کرده است. برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» تا حد زیادی آینه‌ای از وضعیت و تحولات روابط اجتماعی در جامعه ما هستند. این نوع برنامه‌ها بازتاب‌دهنده تغییرات فرهنگی، اجتماعی و روانی جوانان و نسل جدید در مواجهه با عشق، ارتباطات و تعهدات عاطفی‌اند.

می‌خواهند عشق را یک کالا جا بزنند

این جامعه‌شناس معتقد است بخش بزرگی از همین واقعیت و آنچه که در زندگی روزمره شاهد آن هستیم را خود رسانه‌ها رقم زده‌اند و ادامه می‌دهد: نسل جدید الگوها و سبک زندگی خود را از طریق رسانه‌ها انتخاب می‌کنند. رسانه‌های‌ نوین، روابط انسانی را به شکلی سطحی و هیجانی نمایش می‌دهند و به جای تأکید بر تعهد و درک عمیق، بیشتر بر ظاهر و تصمیم‌گیری‌های تکانشی تمرکز دارند. این برنامه‌ها با تمرکز بر انتخاب‌های سریع و تغییر مکرر پارتنر، عشق را به یک بازی رقابتی و مصرفی تبدیل می‌کند که باعث می‌شود جوانان عشق را چیزی شبیه خرید کالا ببینند و نه یک رابطه عمیق و پایدار. مطالعات نیز نشان داده رسانه‌ها نقش مهمی در شکل‌دهی به رفتارهای سطحی و ناهنجار جوانان دارند. نمایش سطحی بودن روابط در این برنامه‌ها، نگرش جوانان را نسبت به عشق و تعهد به شکل قابل توجهی تغییر می‌دهد؛‌ بنابراین نمی‌توان گفت تنها بازتاب دهنده واقعیت‌های جامعه هستند بلکه خود در بازتولید واقعیت نقش انکار ناپذیری دارند.

چالش‌های یک ایده جهانی که با فرهنگ ایرانی سازگار نیست

او می‌گوید برنامه‌هایی مانند «عشق ابدی» و «بلاینددیت»ها که گاها مخاطبان زیادی را نیز جذب خود کرده‌اند بیشتر بازتابی از روندهای جهانی و فرهنگ‌های غربی هستند که به صورت محدود و ناقص در جامعه ما اجرا شده و بیان می‌کند: به همین دلیل با فرهنگ ایرانی همخوانی ندارد. «عشق ابدی» هم یکی از این برنامه‌ها است که با وجود روند مبتذلی که در پیش گرفته و تمام انتقاداتی که به آن وارد است، توانسته با درام‌های سطحی، زرد و ساختگی مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. در فرهنگ ما آنچه از عشق می‌دانیم ترکیبی از احساسات عمیق، مسئولیت، احترام و پیوند معنوی است که فراتر از هیجان‌های زودگذر و سطحی قرار دارد و به عنوان نیرویی سازنده در زندگی فردی و اجتماعی دیده می‌شود. اما در این برنامه‌ها تصویری خام و گاهی نادرست از عشق ارائه می‌شود که بیشتر بر پایه نیازهای روانی لحظه‌ای و هیجانات زودگذر است تا بر پایه شناخت عمیق و تعهد پایدار.

رحیمی تاکید می‌کند: بنابراین می‌توان گفت برنامه‌ای مانند «عشق ابدی» با فرهنگ ایرانی به صورت کلی همخوانی ندارد و با ارزش‌ها و هنجارهای سنتی جامعه ما در تضاد است. فرهنگ ایرانی بر پایه احترام، تعهد، وفاداری و حفظ حرمت روابط عاطفی و خانوادگی شکل گرفته است و عشق در این فرهنگ مفهومی عمیق، پایدار و مسئولانه دارد. برنامه «عشق ابدی» که روابط سریع، سطحی و بدون تعهد را نمایش می‌دهد و تعویض مکرر پارتنرها را عادی‌سازی می‌کند، با این ارزش‌ها ناسازگار است. چنین برنامه‌هایی می‌توانند به دلیل تأثیرگذاری بر نسل جوان که برخوردار از سواد رسانه‌ای و سواد عاطفی نیستند، نگرش‌های نادرستی نسبت به روابط عاطفی و تعهد ایجاد کنند که پیامدهای اجتماعی و روانی منفی به دنبال دارد.

رسانه جای خانواده و نظام آموزشی را گرفته است

او همچنین درباره استقبال از محتواهای تولید شده مرتبط با روابط عاطفی، می‌گوید: رسانه‌ها دنبال تولید محتواهایی می‌روند که بیشترین بازدیدها و بازخوردها را داشته باشد. به اعتقاد بنده رسانه‌ها بیش از سایر نهادهای اجتماعی، جوانان و نیازهای آنها و احساسات و تمایلات آنها را شناخته‌اند. آنها به راحتی با نسل Z یا زومرها ارتباط برقرار می‌کنند و برایشان محتوا تولید می‌کنند. رسانه‌ها در بحث تأثیرگذاری، جای خانواده و نظام آموزشی را گرفته و سوژه‌های جذاب و عامه‌پسند ارائه می‌دهند و روز به روز بر تنوع آنها افزوده می‌شود. امروزه شبکه‌های اجتماعی مجازی با توجه به قابلیت‌هایی که دارند، مشخص می‌کنند، گروهای مختلف اجتماعی به‌ویژه جوانان دنبال چه هستند و باتوجه به همین بازخوردها و وایرال شدن‌ها دنبال محتواهای عامه‌پسند می‌روند.

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: علت اینکه رسانه‌ها به سمت تولید محتوا با موضوع عشق و روابط عاطفی رفته‌اند این است که موضوعات عاشقانه به شدت مورد توجه و علاقه مخاطبان است و باعث افزایش جذب مخاطب و حتی درآمدزایی بیشتر می‌شود. عشق و به طور کلی احساسات در جامعه ما از سوژه‌هایی است که جوانان آن را دوست دارند و می‌خواهند در موردش بیشتر بدانند و تجربیاشان را باهم به اشتراک بگذارند. داستان‌ها و محتوای عاشقانه، هیجان، شور و تازگی خاصی دارند که برای جوانان جذاب است و می‌تواند در لحظات غم‌انگیز و شیفتگی، حس هم ذات‌پنداری و رویاپردازی را در آن‌ها تقویت کند. علاوه بر این، رسانه‌ها و فرهنگ عمومی با ایده‌آل‌سازی عشق و رابطه، انتظارات و فانتزی‌هایی درباره عشق ایجاد می‌کنند و باعث می‌شوند افراد بیشتر به دنبال این نوع محتواها بروند. همچنین می‌توان به تأثیر گروه‌های همسالان و فشار اجتماعی اشاره کرد. جوانان برای جلب توجه و تأیید همسالان خود، بیشتر به سمت محتوایی می‌روند که در جمع دوستان و شبکه‌های اجتماعی محبوب است و بیشتر در مورد آن بحث و گفتگو می‌شود.

او در پایان می‌گوید: در مجموع می‌توان گفت، هم عطش واقعی جامعه برای عشق و رابطه و هم تأثیر رسانه‌ها و فرهنگ بر شکل‌گیری این عطش، هر دو نقش مهمی دارند و نمی‌توان علت را فقط در یکی از این عوامل جست‌وجو کرد؛ بلکه ترکیبی از نیازهای روانی، اجتماعی و فرهنگی باعث می‌شود جوانان علاقه زیادی به محتوای عاشقانه در رسانه‌ها داشته باشند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.