شهید علی کسایی که بود؟
کتاب که از سوی بهنشر به چاپ رسیده است و در آستانه چاپ پنجاهم قرار دارد، روایتی ساده دارد از زندگی یک زوج در دهه 60 در فراز و فرودهای وقایع سیاسی اجتماعی آن ایام.
شهید علی کسایی در عید غدیر سال 1334 در شیراز به دنیا آمد، سال 1350 در رشتۀ کارشناسی زبان و ادبیات عرب در دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد، همزمان تحصیلات حوزوی خود را در حوزه علمیه مشهد آغاز و از محضر علمایی مانند میرزا جواد تهرانی، آیتالله خامنهای و آیتالله فلسفی کسب فیض کرد.
او پس از پایان تحصیلات دانشگاهی دوره سربازی خود را در مرکز پیاده شیراز گذراند، همزمان با اوجگیری انقلاب، فعالیتهای انقلابی زیادی علیه رژیم شاه داشت و بسیاری از مواقع با همان لباس سربازی، اعلامیهها و نوارهای امام خمینی(ره) را مخفیانه به پادگان میبرد و سربازان را با نهضت امام آشنا میکرد.
حضور علی کسایی بهعنوان یک ارتشیِ مکتبی، خاری در چشم منافقین بود، آنها در شهریور 1360 قصد ترور وی را داشتند که بر اثر این حمله بهسختی مجروح شد ولی بهلطف خداوند، پس از مدتی سلامتی خود را بازیافت. با شروع جنگ تحمیلی وی راهی جبهههای نبرد شد و پس از چند نوبت حضور در عملیاتهای مختلف، در مرداد ماه سال 66 در منطقه عملیاتی سومار و ارتفاعات 402 به شهادت رسید.
معلم متفاوت نهجالبلاغه
اکبر صحرایی، نویسنده و از پژوهشگران حوزه خاطرهنویسی، در گفتوگو با تسنیم، از جمله مزیتهای کتاب حاضر را شخصیت متفاوت شهید علی کسایی دانست و گفت: کتاب سوژه بکر و نابی دارد. «آخرین فرصت» به زندگی شهید علی کسایی میپردازد؛ ستوان ارتشی که مدرس نهجالبلاغه هم هست. او در ابتدای انقلاب یعنی سال 58، شروع به تدریس نهجالبلاغه میکند و این برای بسیار مایه تعجب است؛ چرا که ستوان ارتش در این مقام حاضر شده است، بنابراین، میتوان گفت اولین نکته قابل توجه کتاب، شخصیت اصلی آن است که گیرایی و کشش لازم را برای جذب مخاطب دارد.
او ادامه داد: کتاب با وجود آنکه با محوریت زندگی شهید علی کسایی نوشته شده، اما در اینجا متوقف نشده است و نویسنده تلاش کرده است به حوادث متعدد اجتماعی و سیاسی آن ایام نیز بپردازد؛ از این منظر کتاب تنها روایتی از یک زندگی شخصی نیست؛ بلکه روایتی است از تاریخ انقلاب اسلامی و ایران، بنابراین، کتاب دارای دو لایه است؛ نخست شخصیت علی کسایی است که جذاب و خاص است و دیگری، رویدادهای تاریخی آن سالها مانند شروع جنگ، ترورهای منافقین، حوادث و انفجارها در شهر شیراز و…، پرداختن به این سیر سبب شده است نویسنده بتواند یک داستان خواندنی را در کتاب شکل دهد.
زندگی زیر سایه امیرالمؤمنین(ع)
صحرایی در پاسخ به این پرسش که ویژگیهای شخصیتی شهید کسایی چه بود که او را «خاص» معرفی میکنید، گفت: شهید کسایی در روز عید غدیر متولد شد و نامش را بر همین اساس «علی» انتخاب میکنند، در روز عید غدیر نیز خطبه عقدش را امام خمینی(ره) میخوانند و در سال 66، درست یک روز مانده به عید غدیر در غرب کشور به شهادت میرسد، همین قرابت با عید غدیر در زندگی این شهید، حس تعلیق خاصی را برای مخاطب ایجاد میکند، از سوی دیگر، در زندگی شهید علی کسایی اتفاقاتی رخ میدهد که بر جذابیت کتاب افزوده است؛ از جمله ترور نافرجامی که توسط منافقین صورت میگیرد، او در این ترور مجروح میشود و چند تیر به سینه و شکم او اصابت و زخمهای عمیقی ایجاد میکند؛ بهطوری که یک سال مداوایش طول میکشد.
سطرهای نانوشته خاطرات انقلاب
در سالهای اخیر پرداختن به زندگی شهدای دفاع مقدس از زاویه دید همسران شهدا دریچه جدیدی بهروی ادبیات دفاع مقدس گشوده است. روایت سالهای انقلاب و جنگ از نگاه زنان جامعه که پشت جبهه بودند، شیرینی خاص خود را دارد. جنگ زندگی آنها را بهیکباره زیر و رو کرد و دست سرنوشت مسیر زندگی آنها را تغییر داد. ترسیم فضای خانوادهها و مواجهه با مشکلات ریز و درشت در نبود سرپرست خانواده، خود تکمیلکننده حماسهای است که هشت سال در خاکریزهای جبهه رقم خورد.
صحرایی روایت زندگی شهید کسایی از زبان همسر را از جمله ویژگیهای مثبت «آخرین فرصت» دانست و یادآور شد: کتاب، راوی خوشبیانی دارد، خانم قافلانکوهی روایتی شیرین و صمیمی از زندگی مشترکش با شهید علی کسایی ارائه میدهد. کتاب در واقع کنار پرداختن به مبارزات سیاسی و اعتقادی شهید کسایی، روایتگر عشقی زمینی است که رنگی معنوی دارد، این ویژگی کمتر در آثار حوزه انقلاب اسلامی دیده میشود.
او با بیان اینکه خانم قافلانکوهی از جمله شاگردان شهید کسایی در کلاسهای نهجالبلاغه بود و آشنایی این زوج از همین دورهها شکل گرفت، افزود: این زوج پس از ازدواج کنار یکدیگر قرار میگیرند و پابهپای هم پیش میروند، این علاقه و عشق هنوز هم در کلام خانم قافلانکوهی دیده میشود.
چرا «آخرین فرصت» خواندنی است؟
صحرایی ویژگی دیگر کتاب را «هنر نویسنده» دانست و گفت: قلم و نثر خانم اکبری سبب شد این چند ویژگی به بهترین شکل در هم تنیده شود. کتاب «آخرین فرصت» بهدلیل متن ساده، روان و روایت شیرین تا پیش از تقریظ رهبر معظم انقلاب نیز مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و از سوی بهنشر هفت چاپ از این اثر منتشر شده بود.
صحرایی با ابراز اینکه بهنشر در ابتدای امر تردیدهایی نسبت به انتشار کتاب داشت، اضافه کرد: خانم اکبری در کارگاههای داستاننویسی من حضور داشت و کتاب «آخرین فرصت» از همان روزهای اول به دست من رسید، چندبار با یکدیگر کتاب را خواندیم و خانم اکبری بازنویسی کرد. در آن زمان من داشتم چند عنوان کتاب از نویسندگان را برای چاپ به بهنشر معرفی میکردم، کتاب «آخرین فرصت» را نیز به این ناشر معرفی و تأکید کردم که نویسنده مانند یک نویسنده حرفهای اثر را نوشته است. هرچند در ابتدای امر با تردید به این اثر نگاه شد، اما بعداً ناشر آن را تأیید و منتشر کرد.
مثل شهید سلیمانی
صحرایی که خود از شاگردان شهید کسایی بود، از تجربه آشنایی و مواجههاش با شهید اینطور توضیح داد: شهید کسایی تسلط عجیبی بر نهجالبلاغه داشت. ما ابتدا از حضور او در کلاس نهجالبلاغه تعجب کردیم و انتظار داشتیم که یک روحانی یا یک نظامی از سپاه در کلاس حاضر باشد، اما کمی که کلاس پیش رفت، همه برای حضور در آن عطش داشتیم. شهید کسایی شخصیتی متین، خوشرفتار و خوشسیما داشت که ظاهرش هم افراد را جذب میکرد، جسم و روحش با نهجالبلاغه مأنوس بود و این را میشد در رفتارش دید، اگر بخواهم مثالی بزنم، باید بگویم که رفتار و متانتش شبیه شهید سلیمانی بود؛ البته بسیاری از شهدای آن زمان این ویژگی را داشتند.
ویژگی خاص کلاسهای شهید کسایی
تابستان سال 1360، در اوج ترورهای گروهکهای مختلف، کسایی نیز توسط منافقین ترور شد؛ تروری که به سرانجام نرسید اما زخمهای عمیقی بر جسم او باقی گذاشت. صحرایی از جمله ویژگیهای کلاسهای نهجالبلاغه شهید را افشاگری راجع به منافقین دانست: همین اقدامات سبب شد او در لیست ترور منافقین قرار گیرد. تمرکز شهید کسایی در شرح نهجالبلاغه بر منافقین و مارقین بود، اما این ترور و دیگر اقدامات منافقین سبب نشد که او میدان را رها کند. شهید کسایی هم کلاسهای درس خود را داشت و هم جبهه میرفت، با وجود ممانعتها بهدلیل نیازی که به حضور ایشان بود، چندبار در جبهه حاضر شد و در نهایت در سال 66 در ارتفاعات غرب کشور به شهادت رسید.
جذب مخاطب خاکستری با خاطرات انقلاب
خاطرات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در سالهای اخیر در یک چرخش از جبهههای نبرد و میدان مبارزه بهسمت خانهها و بهاصطلاح کف جامعه، توانسته است جانی دوباره به ادبیات این حوزه دهد. جذب مخاطب جوان از یک سو و کشف ظرفیتهای پنهان ادبیات این حوزه از دیگر سو، از جمله مزیتهای این چرخش از نگاه پژوهشگران حوزه خاطرهنویسی است. بهاعتقاد آنها، تمرکز بر این بخش، تکمیلکننده روایتهای جنگ است، صحرایی به همین موضوع درباره کتاب «آخرین فرصت» اشاره و انتشار آن را برای جذب «مخاطب خاکستری» مثبت ارزیابی کرد: عناوین بسیاری درباره خاطرات و زندگینامه شهدا و ایثارگران منتشر شده است اما معمولاً در این کتابها تمرکز بر متن جنگ بوده است و کمتر اثری است که به همسران شهدا و خاطرات آنها نیز توجه داشته باشد.
فقدان ضلع سوم
بهگفته او؛ در مقطع فعلی که بسیاری از کارهای بازار نشر ترجمه رمانها و داستانهای خارجی است و مخاطب نوجوان ما نیز بهدنبال کارهای فانتزی، ترسناک و تخیلی با حس تعلیق بالاست، ممکن است با خاطرات جنگ سیراب نشود؛ بنابراین نیاز است که در حوزه ادبیات انقلاب وارد ژانرهایی شویم که کمتر به آن پرداخته شده است، پرداختن به عشق زمینی اما معنوی از جمله این فضاهاست که جای خالی آن در ادبیات انقلاب احساس میشود.
صحرایی ادامه داد: این در حالی است که مثلث تثبیت یک رمان با عشق ماندگار میشود، بهعبارت دیگر، تولد، مرگ و عشق سه ضلع مثلث ماندگاری یک رمان در نظر گرفته میشود، اما ضلع سوم در کتاب خاطرات انقلاب اسلامی بهدلایل مختلف نادیده گرفته شده است، فقدان این روایتها در حالی است که رزمندگان بسیاری همراه با نامهای که برای پدر و مادر خود مینوشتند، برای همسرانشان نیز مینوشتند و خاطراتی از این دست بسیار دارند.
انتهای پیام/+
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰