ردپای مردسالاری در روتوش زیبای زن غربی

در چند سال اخیر از حق و حقوقهای زنان غربی در جامعهشان زیاد برایمان گفتهاند، اما هیچگاه از ردپای مردسالاری در روتوش زیبای زن غربی سخنی به میان نیاوردهاند، موردی که «فرزانه سریر» در گفتوگو با فارس برایمان موشکافی کرده است
به گزارش رواج ۲۴ به نقل از –گروه زندگی: امروز ۱۸ اسفندماه برابر با ۸ مارس روز جهانی زن نامیده شده است، روزی که بهزعم غربیها برای بزرگداشت دستاوردهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زنان جشن گرفته میشود. البته در سایه چنین روزی میخواهند توجهات را به موضوعاتی مانند برابری جنسیتی، حقوق بارداری و خشونت و سوءاستفاده علیه زنان جلب کند.بماند که روزی روزگاری در سال ۱۸۵۷ میلادی، برخی بانوان که از شرایط کاری سخت و غیرانسانی، دستمزد پایین به ستوه آمده بودند، دست به یکسری تظاهرات زدند تا از این طریق بیعدالتی و نابرابری به جامعه زنان را فریاد بزنند. اما اصل موضوع به سوختن ۱۲۹ کارگر زن در کارخانه پوشاک شیکاگو بر میگردد. جایی که کارگران نساجی زن اعتصاب کرده بودند و صاحب کارخانه برای جلوگیری از اتحاد کارگران بخشهای مختلف، این زنان را در محل کارشان حبس کرد. اما پس از مدتی کارخانه آتش گرفت و اتفاقی که نباید بیفتد، رخ داد.
حال از آن رخداد غمانگیز سالیان درازی میگذرد، منتها آنچه مشاهده میشود این است که سبک زندگی غربی یک سبک مردسالار است که در آن همه چیز به نفع مرد است. مردان کمترین احساس مسئولیت و تعهدی را نسبت به خانواده خود احساس نمیکنند. حتی تأمین نفقه یا مهریه زن را نیز بر عهده ندارد. از این را، زنان علاوه بر مسئولیتهای خانه باید پابهپای مردان کار کنند. حق سرپرستی فرزند هم پس از جدایی بر عهده مادر است و او در نبود همسر تحت هر شرایطی بایستی این مسئولیت سنگین را به دوش بکشد. اما آنچه زمینه گفتوگوی ما با فرزانه سریر شد، تفاوتهای حقوق خانواده در غرب و ایران اسلامی است، سریر که دارای دکتری حقوق خصوصی، استاد دانشگاه و نویسنده کتابهایی در رابطه با حقوق و علوم قضایی است، در این گفتوگو از ویژگی خاص و منحصربهفرد زنان ایرانی سخن به میان آورده که در ادامه میخوانید:
حقوقی که زنان ایرانی از آن برخوردار هستند
ـ ببینید از نظر حقوقی اسلام و بهتبع آن در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، یک سری حقوق مالی و حقوق غیرمالی مختص زن در نظر گرفته شده است که حقوق مالی شامل مهریه، نفقه و اجرتالمثل ایام زناشویی است؛ یعنی از نظر حقوق ایران، زن وظیفه ندارد که مخارج خانه را تأمین کند، حتی اگر زن ثروتمند باشد و مرد فقیر، وجوب نفقه از عهده مرد ساقط نمیشود.
این مورد تنها نیست، بلکه علاوه بر این نفقه همسر ممتاز نیز هست، یعنی چه؟ یعنی یک زنی که ازدواج کرده هم میتواند نفقه گذشتهاش، حال و آینده را از همسرش مطالبه کند. این حق قانونی و حق شرعی یک زن است. ولی بقیه افراد واجبالنفقه بر اساس نظام حقوقی ایران و فقه امامیه، فرزندان، پدر و مادر میشوند. میخواهم بگویم آنقدر مقام زن در نظام حقوقی و در شرع ما بالا است که نفقه فرزندان فقط نفقه حالشان قابل مطالبه است، یعنی نفقه قبل که پرداخت نشده قابل مطالبه از پدر نیست، اگر پدر مادر واجب نفقهای باشند فقط نفقه حالشان را میتوانند مطالبه کنند.نکته دوم اینکه، از نظر حقوقی و فقهی یک زن هیچ وظیفهای در قبال انجام کارهای منزل ندارد، بلکه این عرف و سنت ما است که این را یک تکلیف مالایطاق را بر دوش زن قرار داده است. در زمان جدایی نیز این حق زن است که اجرتالمثل ایام زناشوییاش را طلب کند؛ یعنی حقالزحمه خدماتی که طول دوران زناشویی در منزل شوهر انجام داده قابل مطالبه است، به چه دلیل قابل مطالبه هست؟ چون وظیفه او نبوده که کارها را انجام دهد و بهخاطر مهربانی، دلگرمی، عشق و علاقهای که به اعضای خانواده و همسرش داشته آنها را انجام داده است.
روتوش زیبای حقوق زنان در غرب
در حقوق غرب، زن بههیچوجه تحت حمایت از جانب شوهرش نیست، نه از حمایت عاطفی برخوردار است و نه حمایت مالی. زنوشوهری که پیمان زناشویی میبندند، فقط و فقط آنهایی که مذهبی و کاتولیک هستند ـ بقیه گرایشهای مذهبی نه ـ فقط پیمان وفاداری به همدیگر را دارند، منظور وفاداری جنسی است. مرد وظیفه تأمین نفقه زن و فرزندش را ندارد. خانم باید برای خودش کار کند، آقا هم برای خودش کار میکند؛ یعنی قشنگ بینشان یک فاصله است. بدتر از آن، نفقه فرزند بر عهده پدر نیست، اگر دوست داشت نفقه را میدهد، همچنین بچه ملحق به مادر است.
بر عکس نظام حقوقی ما که بچه ملحق به پدر است؛ یعنی شما اگر بخواهید فرزندتان را از کشور خارج کنید و زیر سن بلوغ باشد یا دختری باشد که به سن بلوغ و سن اهلیت قانونی ۱۸ سال تمام رسیده ولی ازدواج نکرده باشد، برای خارجشدن از کشور باید اذن پدر را داشته باشد یا اگر دختر باکرهای به هر سن و سالی باشد، حتی پنجاه سالش شده باشد و بخواهد برای اولینبار ازدواج کند اذن پدرش را میخواهد.در واقع یک زن در نظام حقوقی ایران بهعنوان یک عضو خانواده، چه در نقش همسر، چه در نقش دختر و چه در نقش خواهر، همواره از حمایتهای مالی و معنوی یک مرد برخوردار هست، اگر ازدواج نکرده باشد آن مرد پدر است، اگر ازدواج کرده باشد آن مرد همسر است. درحالیکه چنین حمایتی در هیچ نظام حقوقی غرب وجود ندارد! ثمره عملی آن این میشود که در نظامهای حقوقی مثل ایران و سایر کشورهای اسلامی که حقوحقوق هر کسی مشخص و تکالیف در مقابل حقوق مشخص است، انسجام خانواده را به دست میآوریم.اما از سویی دیگر خانوادهای که هر کسی بار مسئولیتش بر دوش خودش است، قاعدتاً انسجامی شکل نمیگیرد، رابط عاطفی و انسجام اجتماعی شکل نمیگیرد، مگر اینکه خودشان داوطلبانه بخواهند این انسجام را ایجاد کنند؛ وگرنه الزام حقوقی ندارد.
آزادی زن غربی را از زاویه ببینید
شاید در اینجا این سؤال مطرح شود با تمام این اوصافی که اشاره کردید زن غربی آزادی بیشتری دارد و زن ایرانی در حصار مردان است!ـ در این زمینه اولین مشکل اساسی که داریم، در ترجمه مفهوم «آزادی» است، مثل خوبی و زشتی، خوبی و بدی، مثل زشتی و زیبایی، یک امر نسبی تلقی میکنیم، «آزادی» به این معنا نیست که هر کار و عملی را که من اراده کردم بتوانم انجام دهم، این اسمش هرج و مرج است. اصلاً قانون و حقوق برای چه آمد؟! برای اینکه رابطه میان انسانها و رابطه میان انسانها و اموال را تنظیم کند. پس هر کس هر کاری دلش خواست نمیتواند انجام دهد و اسم این عمل آزادی نیست.مفهوم «آزادی» در اسلام و در نظام حقوقی ایران تا جایی است که به حق دیگران آسیبی وارد نشود، ما تا اینجا آزادیم، قاعده «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» که در حقوق ایران است و هم شرع قید شده؛ یعنی من تا جایی آزادی دارم که آزادی من باعث نشود حق دیگری ضایع شود، تا اینجا را ما «آزادی» میگوییم، اگر از این حد تجاوز کند و به حقوق دیگران تجاوز شود، اسمش دیگر آزادی نیست، اسمش تجاوز است.مثل اینکه ما در آپارتمان ۱۰ واحدی زندگی میکنیم، یکی از همسایهها ساعت یازده شب صدای ضبط یا تلویزیونش را بالا ببرد، به اسم اینکه من آزادم، چهاردیواری اختیاری است و هر کاری دلم خواست میتوانم انجام دهم. این ایجاد هرجومرج است، زیرا به آزادی همسایگان دیگر، به آرامش و آسایش آنها خلل وارد کرده است. در جامعه ایران نگفتند «مرد» حاکم مطلق است، نگفتند مرد سلطهگر و دیکتاتور است و هر کاری که دلش خواست میتواند انجام دهد و بگویند زن در مقابل مرد اسیر است.
زن غربی در اوج بردگی است
اتفاقاً زن غربی در اوج بردگی است. زیرا مفهوم «آزادی» در غرب مثل ما نیست، مفهوم آزادی در غرب یعنی اینکه هر کدام از انسانهایی که در جامعه غربی زندگی میکنند، به تعبیر شهید مطهری خودشان را یک خدا فرض میکنند و تا جایی آزادی را محترم میشمارند که به حریم خدای دیگر تجاوز نکنند، ببینید این مفهوم خیلی متفاوت است. یک فرد غربی در جامعه غربی میگوید آزادی یعنی اینکه من با هر پوششی که بخواهم بیرون بروم، با هر ادبیاتی که دلم بخواهد صحبت کنم، هر زمان، هر جایی که دلم بخواهد بروم، خب! این شد فقط لفظ «خودت»، این چه آزادی است؟!حیوانات هم این گونه زندگی میکند، یک حیوان هر زمان که بخواهد میخورد، هر زمان که بخواهد میخوابد، هر جا که دلش بخواهد میرود تا جایی که به قلمرو حیوان دیگر وارد نشود. آزادی غربی این مفهوم را دارد، نه مفهومی که خودت را ملزم بدانی به انسان دیگر آسیب نرسانی، به محیطزیست، به حیوانی، به گیاهی آسیب نرسانی، این قواعدی است که ما داریم رعایت میکنیم و آنها فاقد این رفتار هستند.در نظام خانوادگی اسلام مرد سرپرست خانواده است؛ یعنی بار مسئولیت مادی خانواده بر دوشش است و از طرفی حق ولایت بر فرزندانش دارد، نه بر زن، مرد نمیتواند هر چی که دلش بخواهد به زن بگوید، هر محدودیتی که دلش بخواهد ایجاد کند. محدودیت تا جایی است که به شأن خانواده ضربه وارد نشود.یک مثال میزنم، در یک خانواده ایرانی پدر خانواده پزشک است و خانم میخواهد خواننده شود، یک خانوادهای که دارای شأن اجتماعی هستند و اصلاً چنین چیزی را نمیپذیرند، خود خانواده خانم نیز چنین تصمیمی را نمیپذیرد، در اینجا قانون و شرع گفته است همسر میتواند ممانعت کند، در واقع این ممانعت در جهت رعایت مصلحت زن است نه در جهت ستم به زن.
بستهبندی زیبا با شعار «شما آزادید»!
اصلاً مفهوم آزادی در غرب از انقلاب کبیر فرانسه کلید خورد. چون این کشور صنعتی شد و نیروی کار کم آورد، بهخاطر اینکه نیروی کار مناسب و ارزانقیمت بتوانند فراهم کنند، آمدند گفتند زنان میتوانند بهعنوان کارگرهای کارخانه مشغول به کار شوند. زنان را از خانه بیرون کشیدند و در کارخانه مشغول کردند و نصف حقالزحمهای که به مردان میدادند به زنان دادند، آن هم با الفاظ زیبا در یک بستهبندی زیبا که «شما آزادید»! درصورتیکه به بردگی آن کارفرمایان درآمده بودند.در مورد حجاب و پوشش هم همین است، یک زن غربی با بدننمایی و با زیباییفروشی دارد در جامعهاش زندگی میکند. در واقع مطرح میکند آدمها استعداد و توانمندی من را نبینید، جنسیت من را ببینید، ارزش من به زن بودن و به زیبا بودنم است، نه اینکه من از خودم علم، مهارت و تخصص داشته باشم. ولی اسلام میگوید زیباییهایت را بپوشان و برای کسانی زیباییهایت را ارائه کن که باعث تحکیم مبانی خانوادهات شود، در جامعه طوری رفتار کن که تو زن دیده نشی، بلکه انسان دیده شوی، توانمندیهایت دیده شود، نه جنسیتت. کسی که در جامعه غربی برهنگی را آزادی میداند، در واقع با آن برهنگی خودش را برده جنسی بقیه کرده است، حالا در سطوح مختلف، التذاذ بینایی، شنوایی، رفتاری، لامسه تا بینهایت؛ بنابراین این جایگاه، اصلاً جایگاهی نیست که موردنیاز زن و موردنظر زن باشد. بلکه زن نیاز به امنیت، سکون و آرامش دارد.
الگویی که ایران اسلامی برای زنان غربی مطرح میکند
خب! زنان هم حق دارند در اجتماع حضوری فعال داشته باشند؟ـ الان مشاغل سیاسی که بر دوش زن قرار داده شده است، نه فقط ارتقاء جایگاه نیست، بلکه ظلم مضاعف به زن است. ببینید زن و مرد با ساختارهای متفاوت آفریده شدند، از لحاظ ارزش انسانی دارای ارزش انسانی یکسان هستند، ولی توانمندیهای متفاوت دارند.زنی که بهعنوان صدراعظم انتخاب میشود؛ یعنی باید نقش و مسئولیتهای زنانه که همسری، مادری است، زیر پا بگذارد و فقط نقش یک مرد را بهعنوان مجری سیاستهای دیگران انجام دهد. این یک فشار مضاعف بر دوش زن است. در واقع هر چیزی که باعث شود انسان از نقش اصلی و ذاتی خودش فاصله بگیرد، نهتنها اسمش آزادی نیست، بلکه اسمش اسارت است. به قول فرمایش حضرت آقا و حضرت امام (ره) زن باید نقشی در جامعه به عهده بگیرد که به نقش اساسیاش که تربیت فرزند و ایجاد آرامش در کانون خانواده است، فاصله نیندازد. در اینجاست که الگوی سوم زن نشات میگیرد. از ابتدایی که جوامع بشری شکل گرفت تا کنون، سه الگوی رایج در جوامع بشری داشتیم، الگوی اول این بود که میگفتند زن موجود حقیری است و از لحاظ استعداد موجود بیاستعدادی است، حداکثر استعدادش ادارهکردن خانه است و این از نظر اسلام مردود است و نظام حقوقی ما چنین نقشی را نمیپذیرد، الگوی دوم که الگوی زن غربی بود، میگفت خانواده رها شده است، اهمیتی ندارد، زن وظیفهای در خانه ندارد که همسرداری، بچهداری و خانهداری کند و تربیت نسل داشته باشد. زن فقط آفریده شده که در اجتماع کار کند. چنین الگویی نیز مردود است، چون اصلاً با وظیفه ذاتی و آفرینش ذاتی زن منافات دارد.
یک زن موفق مسلمان تراز انقلاب اسلامی این گونه است
در مقابل الگوی سوم است و ما به آن معتقدیم. به قول حضرت آقا در مقابل جامعه غرب ما دفاع نداریم بلکه هجمه داریم، زیرا ظلم مضاعف به زن میکنند، ما میگوییم زن وظیفه اصلیاش در دو قسمت تعریف میشود یکی در خانه که بهعنوان «همسر و مادر» ایفای نقش کند، به تربیت نسل بپردازد و مربیگری کند، ایجاد آرامش و سکون در خانواده باشد و در نقش دومش در مقابل جامعه خودش مسئولیت دارد، باید نقش فعالش را بهعنوان یک عنصر مؤثر در جامعه ایفا کند، منتها یک نکته دارد و اینکه با حفظ احکام الهی در جامعه حضور داشته باشد، یعنی بهعنوان یک زن در جامعه حضور نداشته باشد، بلکه بهعنوان یک انسان فرهیخته حضور داشته باشد و بین مسئولیتهای خانه و اجتماع تعادل برقرار کند.یک زن موفق مسلمان تراز انقلاب اسلامی، کسی است که درعینحال مدیریت و نقش تربیتی در خانه و خانواده، نقش مؤثر خودش را هم در جامعه ایفا کند. الان زن غربی فقط به جامعه چسبیده و خانه را رها کرده است، ولی یک بانوی ایرانی هر دو نقش را ایفا میکند، از این طرف مجاهد پروری میکند، از این طرف در خط مقدم علم، هنر، صنعت و هر چیزی که جامعه به آن احتیاج دارد، خدمت میکند. پس زنان ایرانی هستند که پرچم آزادی زن را در دست گرفتند.
وجود ۳۵ قانون حمایتی برای مادران شاغل
نقش حمایتی کشور از حضور بانوان در عرصه اجتماع و سیاست کمرنگ نیست؟ ـ در اینجا یکسری مطالب را با هم خلط میکنیم، سیاستگذاری نظام در دو قسمت صورت میگیرد، یکی قسمت حقوقی است که عهدهدار این کار مجلس یا همان قوه مقننه است. قوانین با ضمانتهای اجرای متناسب با آن وضع میشوند. منتهایکسریی دیدگاه سیاسی است. ما این را نباید از نگاهمان دور بداریم که متأسفانه بعد از ۴۶ سال از پیروزی انقلاب میگذرد، ما هنوز عناصر نفوذی در ارکان اجرایی کشور داریم و اینها هستند که نمیگذارند سیاستهای اسلام و قوانین جمهوری اسلامیآنطورر که باید پیاده شود.شاید شما باورتان نشود، ما بیش از ۳۵ عنوان قانون در حمایت از بانوان دارای فرزند که شاغل هستند، چه در دستگاههای اجرایی و چه در بخش خصوصی داریم. ولی متأسفانه به هزار و یک دلیل از اجرای این قوانین شانه خالی میکنند، میخواهم بگویم ما قانون داریم، ولی اجرای قانون در کشور ما مشکل دارد. یک مثال بزنم، ما حقوقدانها درباره یک قانون اصطلاح «قانون مادر مهربان و پدر مهربان» به کار بردیم، قانونی که مربوط به مادران شاغل دارای فرزند زیر ۷ سال است که میگوید این والدین از تقلیل ساعت کاری برخوردارند و آنهایی که فرزند زیر ۲ سال دارند، از دورکاری برخوردارند و اگر این فرزند دوقلو باشد، پدر هم از تقلیل ساعت کاری برخوردار است، خب! چنین قانونی در بسیاری از جاها اجرا نمیشود.
ویژگی خاص زنان و مردان ایرانی
بنابراین این نقص در قانون و یا نظام نیست که ما توقع داشته باشیم و مطالبهگری داریم، بلکه این نقص در اجرای قانون است. در واقع قانون به حد کفایت بیان حکم کرده است.در پایان باید بگویم آنقدر که مسئولیت روی دوش یک مرد ایرانی است، در هیچ جای دنیا این بار مسئولیت بر دوش مرد نیست و مردان ایرانی باایمانترین و باغیرتترین مردان جهان هستند، اگر آدم بخواهد بهواقع قضاوت کند. همینطور که زنان ایرانی وفادارترین و باایمانترین زنان دنیا هستند، واقعیتها را ببینیم.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰