جهانبینی خیام در سایه پرسشگری و لحظهزیستی

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ ،مهدی نوروز در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: خیام پیش از آنکه به عنوان شاعر شناخته شود فیلسوف، منجم و ریاضیدان برجستهای بوده که در دوران زندگی خود بیشتر با جنبههای علمیاش شهرت یافته است. در واقع او شخصیتی است که در تاریخ علم و فرهنگ ایران جایگاهی ویژه دارد و در زمانه خود بیشتر به واسطه تلاشهای علمیاش در حوزههایی مانند نجوم، ریاضیات و فلسفه شناخته میشده است. اما آنچه باعث شد نام او در اذهان عمومی با شعر و ادب فارسی گره بخورد، اتفاقی است که حدود ۸۰ سال پس از درگذشت او رخ داد. در این زمان اشعاری به خیام نسبت داده شد که سرآغاز شهرت شاعرانه او را رقم زد و باعث شد چهرهای تازه از این اندیشمند ایرانی در فرهنگ و ادب فارسی و حتی فراتر از مرزهای ایران شکل بگیرد.
وی ادامه داد: از آن زمان به بعد، خیام بیشتر در زمره فلاسفه طبقهبندی شد تا در دسته عارفان، چراکه نوع نگاه و اندیشههای او بیشتر بر پایه عقلگرایی و تفکر فلسفی بنا شده است تا بر مبنای سلوک عرفانی و مکاشفههای عرفا. البته ممکن است هدف نهایی خیام از طرح پرسشها و تأملاتش با هدف عرفا همراستا باشد، اما راهی که برای رسیدن به آن هدف برگزیده، نگاهی که به هستی دارد و پرسشهایی که مطرح میکند، کاملاً متفاوت از نگاه عرفانی است. خیام به جای سیر و سلوک باطنی و کشف شهودی، عقل را راهنما قرار میدهد و از این منظر، در مسیر فلسفه گام برمیدارد.
این استاد ادبیات در خصوص چندبعدی بودن چهره خیام و تنوع روایاتی که از او در طول قرون شکل گرفته است، گفت: در برخی متون تاریخی و ادبی، چنین آمده که ما با دو تصویر و چهره متفاوت از خیام مواجه هستیم؛ یکی خیامی که در قرن پنجم و ششم هجری زندگی میکرده است، فردی حکیم، فیلسوف، ریاضیدان و دانشمند بزرگ بوده که در زمان حیاتش هیچگونه اثری از فعالیتهای ادبی یا سرودن شعر از او گزارش نشده است و دیگری خیامی که در گذر زمان به ویژه طی ۹۰۰ سال گذشته، کمکم چهرهای شاعرانه پیدا کرده است؛ چهرهای که مجموعهای از رباعیات به او منسوب شده و به عنوان یکی از شاعران برجسته ادب فارسی شناخته شده است.
نوروز افزود: در منابع کهنی همچون رساله «تنبیه» نوشته فخررازی یا کتاب «مرصاد العباد» اثر نجم رازی، که متعلق به قرون ششم و هفتم هجری هستند، به تدریج اشعاری به خیام نسبت داده شده است. این روند به گونهای ادامه یافته که امروزه بیش از ۱۶۰۰ رباعی به خیام نسبت داده میشود. این در حالی است که در منابعی که به زمان حیات یا دوران نزدیک به زندگی او تعلق دارند، کمتر از ۲۰۰ رباعی مشاهده میشود. بنابراین اگر از «دو خیام» سخن بگوییم، در حقیقت با دو روایت متفاوت و دو زاویه دید متمایز نسبت به یک شخصیت واحد روبهرو هستیم؛ یکی خیامِ ۹۰ ساله که دانشمند و فیلسوفی برجسته است و دیگری خیامِ ۹۰۰ ساله که در طول قرون به عنوان شاعری پرآوازه شناخته شده است.
وی بیان کرد: جوهره اصلی فلسفه، در پرسشگری نهفته است و خیام نیز به عنوان فیلسوفی نکتهسنج و تیزبین، پرسشهایی بنیادین درباره هستی، مرگ، سرنوشت، اختیار انسان و چرایی وجود مطرح میکند. او این پرسشها را با نگاهی عمیق و تأملبرانگیز طرح میکند؛ پرسشهایی مانند اینکه چرا انسان آفریده شده است؟ چرا با وجود زیبایی آفرینش، سرانجامش مرگ است؟ و چرا جبر و سرنوشت بر زندگی انسانها سایه انداخته است؟ اینها سوالاتی هستند که از ذهن نابغهای سرچشمه میگیرند که فراتر از زمان خود میاندیشد و تفکراتش همچنان تازه و معاصر به نظر میرسند.
این استاد ادبیات افزود: البته خیام در برخی موارد پاسخ این پرسشها را بهطور ضمنی در دل همان پرسشها پنهان میکند. او پرسشها را گاه با لحنی انکاری یا تأکیدی مطرح میکند، به گونهای که مخاطب را به اندیشه وادار میسازد. نمونههای چنین پرسشهایی را میتوان در رباعیاتی چون «در آمدنم به من نبود اختیار / رفتن چو ندیدم، آمدن چون دیدار» یا «جامیست که عقل آفرین میزندش / صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش…» یافت.
نوروز ادامه داد: خیام در این اشعار زندگی و مرگ را پر از رمز و راز میبیند و بارها بر ناتوانی عقل انسانی در درک این اسرار تأکید میورزد. به تعبیر خود او «کس مشکل اسرار اجل را نگشاد / کس یک قدم از دایره بیرون ننهاد…».
این استاد زبان و ادبیات فارسی در خصوص علت شهرت بیشتر چهره شاعرانه خیام در روزگار ما اظهار کرد: یکی از دلایل اصلی این موضوع آن است که دستاوردهای علمی خیام در حوزههایی مانند جبر و نجوم، به دلیل پیشرفتهای گسترده علم به نوعی رنگ باختهاند و دیگر مانند گذشته مورد توجه قرار نمیگیرند. امروزه مفاهیمی مانند معادلات چند مجهولی یا مثلث خیام-پاسکال، تنها در حد مباحثی در سطح آموزش دبیرستانی مطرح هستند. اما رباعیات خیام، بهویژه آن دسته که به لذت بردن از لحظه حال، نادیدهگرفتن دغدغه آینده و برخورد بیپروا با سرنوشت میپردازند، همچنان با زندگی روزمره انسان مدرن پیوندی عمیق دارند.
وی افزود: اشعار خیام با مضامینی مانند «این قافله عمر عجب میگذرد / دریاب دمی که با طرب میگذرد» یا «ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم / این یک دم عمر را غنیمت شمریم…» پیامی از شادمانی، لحظهنگری و دمغنیمتشماری در خود دارند؛ پیامی که در فرهنگ غرب، با آموزههای مکتب اپیکوریسم همجهت است. به همین دلیل بود که ادوارد فیتزجرالد، مترجم انگلیسی رباعیات خیام، توانست با ترجمههای شاعرانهاش، خیام را به یکی از پرفروشترین شاعران غرب تبدیل کند. ترجمههای او از رباعیات خیام به اندازهای محبوب شدند که در کنار کتاب مقدس انجیل، در شمار پرخوانندهترین متون قرار گرفتند.
این استاد ادبیات تصریح کرد: خیام نه تنها شاعری است که پرسشگری را در جان شعر خود جاری کرده، بلکه شاعری است که با زبانی آمیخته از عقل، لذت، خرد و تجربه زیستشده خواننده را به تأمل، بیداری و زیستن در لحظه فرامیخواند.
برچسب ها :پرسشگری و لحظهزیستی ، جهانبینی خیام ، زبان و ادبیات فارسی ، فرهنگ ایران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰