روابط ایران و سوریه نیازمند، اعتمادسازی است

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ به نقل از ایرنا ، نزدیک به یک سال از تغییری بزرگ در سوریه میگذرد؛ سقوط حکومت بشار اسد و ظهور دولتی جدید به ریاست جمهوری «احمد الشرع». رئیسجمهوری که راهی طولانی از مبارزه مسلحانه در سوریه تا رسیدن به کاخ جوانان دمشق پیمود و اکنون با سفر به کشورهای مختلف در تلاش است تا شرایط سوریه را عادیتر از گذشته سازد. یکی از مهمترین سفرهای رئیسجمهور دولت موقت سوریه، به مسکو پایتخت روسیه بوده است. جایی که الشرع در دیدار با جولانی از گسترش و تعمیق روابط از یک سو و رفع سوتفاهم و تعارض از سوی دیگر سخن گفته است.
اهمیت این سفر و دیدار برای تهران به عنوان پایتخت کشوری که مانند مسکو در سوریه دوران اسد، نقش مستشاری داشت، مهم بوده و آینده روابط ایران و سوریه را از همیشه پیچیدهتر نشان میدهد. به ویژه آنکه متغییرهای دیگری چون اشغالگری رژیم اسرائیل و دخالتهای دیگر کشورها هم بر این روابط تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خواهد داشت.
برای بررسی این ابهامات و پیچیدگیها با «محمد شریعتی دهاقان» سفیر و نماینده سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی (جده) و تحلیلگر مسائل سوریه به گفتوگو پرداختیم.
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی ایرنا، نزدیک به یک سال از تغییری بزرگ در سوریه میگذرد؛ سقوط حکومت بشار اسد و ظهور دولتی جدید به ریاست جمهوری «احمد الشرع». رئیسجمهوری که راهی طولانی از مبارزه مسلحانه در سوریه تا رسیدن به کاخ جوانان دمشق پیمود و اکنون با سفر به کشورهای مختلف در تلاش است تا شرایط سوریه را عادیتر از گذشته سازد. یکی از مهمترین سفرهای رئیسجمهور دولت موقت سوریه، به مسکو پایتخت روسیه بوده است. جایی که الشرع در دیدار با جولانی از گسترش و تعمیق روابط از یک سو و رفع سوتفاهم و تعارض از سوی دیگر سخن گفته است.
اهمیت این سفر و دیدار برای تهران به عنوان پایتخت کشوری که مانند مسکو در سوریه دوران اسد، نقش مستشاری داشت، مهم بوده و آینده روابط ایران و سوریه را از همیشه پیچیدهتر نشان میدهد. به ویژه آنکه متغییرهای دیگری چون اشغالگری رژیم اسرائیل و دخالتهای دیگر کشورها هم بر این روابط تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خواهد داشت.
برای بررسی این ابهامات و پیچیدگیها با «محمد شریعتی دهاقان» سفیر و نماینده سابق ایران در سازمان همکاری اسلامی (جده) و تحلیلگر مسائل سوریه به گفتوگو پرداختیم.
وضعیت فعلی روابط ایران و سوریه ایجاب میکند که گام نخست برداشته شود
در شرایط کنونی و با توجه به تصمیمات کشورهای منطقه در قبال دولت جدید سوریه؛ دستور کار تهران برای بهینهسازی منافع خود در سوریه چه باید باشد؟
در حال حاضر، بسیاری از کشورهای منطقه خلیج فارس با حاکمیت موجود در سوریه روابط برقرار کرده و درصدد اصلاح و تقویت آن هستند. حتی امارات متحده عربی که ترجیح میداد حکومت بشار اسد تداوم داشته باشد تا اینکه گروه جدی اخوانالمسلمین روی کار بیاید، و به همین دلیل روابط خود را با دولت بشار تقویت کرده بود اما همین امارات هنگامی که تحولات جدیدی رخ داد، خود را با شرایط تازه تطبیق داد و سوریه هم تعهد کرد که از اخوانالمسلمین در سطح جهانی حمایت نکند و امارات توانست امتیازاتی نیز از سوریه دریافت کند.
سوریه اکنون به ایران نیاز دارد؛ این کشور درآمد نفتی قابل توجهی ندارد و برای برقراری ارتباطات اقتصادی و سیاسی با منطقه، از جمله در حوزه گردشگری مذهبی و غیرمذهبی، نیازمند تعاملات گستردهتری است. بنابراین، نخستین کاری که باید انجام دهیم، اتخاذ تعبیر رسمی و واحد درباره دولت حاکم سوریه است. اگر آنان رئیسجمهور موقت خود را با عنوانی چون «احمد الشرع» معرفی میکنند و این مرحله را «مرحله عبوری» مینامند، ما نیز باید در مواضع رسمی خود از همان تعبیر استفاده کنیم. خبرگزاریهای رسمی و رسانههای ما، از جمله رادیو و تلویزیون، باید از همین عبارات رسمی بهره ببرند. بیان آزاد و اظهار نظر مخالفان در جای خود محفوظ است، اما ارگانهای رسمی باید از ادبیات دیپلماتیک و رسمی پیروی کنند. در مجموع، وضعیت فعلی ایجاب میکند که گام نخست برداشته شود.
تغییرات مثبت در منطقه نیازمند برداشتن گامهایی دو سویه ایران و سوریه است
پس از سفر رئیسجمهور دولت موقت سوریه به روسیه و سپس سفر نماینده ویژه روسیه در امور سوریه به ایران، برخی تحلیلگران، این دو سفر را به یکدیگر مرتبط میدانند. آیا از دیدگاه جنابعالی این سفرها به این معناست که روسیه درصدد نوعی میانجیگری میان تهران و دمشق است؟
احتمال نقش میانجیگرانه روسیه در این زمینه وجود دارد، اما هنوز مسائل خود روسیه با سوریه بهطور کامل حل نشده است. از حضور بشار اسد و اطرافیانش که متهم به جنایاتی در داخل سوریه هستند و مدارکی نیز از سوی دولت جدید در این باره تهیه شده تا موضوع پایگاههای روسیه در سوریه از پروندههایی هستند که دو کشور روسیه و سوریه باید آن را حل و فصل کنند. حکومت جدید سوریه، به دلیل تأثیرپذیری از ترکیه و قطر، توصیههایی از سوی آنان دریافت کرده است مبنی بر اینکه در برخورد با یک ابرقدرتی چون روسیه که دارای حق وتو است، باید سیاستی متفاوت اتخاذ کند. با این حال، برخورد دولت جدید سوریه با ایران هنوز عادی نشده است. بخشی از افکار عمومی و برخی از مسئولان جدید این کشور در حال حاضر تردیدهایی نسبت به عادیسازی روابط با ایران دارند.
با این وجود، باید گامهایی از دو سو برداشته شود؛ هم از سوی سوریه، به عنوان واقعیت حاکمیت جدید، و هم از سوی ما. به باور من، با پشتیبانیهایی که از سوی ترکیه صورت میگیرد؛ چه از نظر دیپلماتیک، چه مالی و اقتصادی، و چه در زمینه رفع تحریمها و با توجه به تمایل روسیه برای بازسازی سوریه و حفظ روابط قدیمی خود، میتوان انتظار داشت که تغییراتی مثبت در منطقه رخ دهد. اما تحقق این امر نیازمند همان گامهایی است که پیشتر اشاره کردم.
باید از سوی حاکمان جدید سوریه نیز گامهایی برداشته شود؛ تا حدی نیز این اقدامات آغاز شده است. آنان اعلام کردهاند که با هیچ دولتی تضاد تاریخی ندارند. در همین راستا، در مورد حزبالله نیز گفتهاند که تعاملات ما بهصورت مستقیم نیست و هرگونه ارتباط باید از طریق دولت لبنان انجام شود. این موضع، گام مثبتی است و نشان میدهد که قصد ندارند مسائل و تنشهای گذشته را ادامه دهند. البته در خصوص افرادی که پیشتر در سوریه حاکم بودند و از دید دولت جدید، متهم به کشتار یا سوءاستفاده مالی هستند، احتمالاً این موضوعات با روسیه در میان گذاشته خواهد شد. باید دید روسیه در قبال این مسائل چه واکنشی نشان میدهد؛ ممکن است وارد نوعی معامله یا توافق در این زمینه شود.
در نهایت و در پاسخ به پرسش شما به نظر من، رفتوآمدهای اخیر میان طرفها میتواند در همین راستا ارزیابی شود و احتمال میانجیگری روسیه در این زمینه وجود دارد، اما این امر مشروط به برداشتن گامهای متقابل از هر دو طرف است. بهویژه با توجه به سرمایهگذاریهای مالی و اقتصادی گستردهای که ایران پیش از این در سوریه انجام داده است، همه این مسائل باید بهصورت شفاف مطرح و پیگیری شود. طبیعتاً مشکلاتی در این مسیر وجود دارد و بخشی از آنها مطرح شده یا در حال مطرح شدن است اما باید این موضوعات را در مسیر حلوفصل قرار دهیم تا روابط دو کشور به شکلی متوازن و سازنده پیش برود.
نوع برخورد ما با سوریه باید عادی، سنجیده و بر مبنای منافع ملی قرار گیرد
با توجه به اینکه در حال حاضر رژیم اسرائیل بیش از هر زمان دیگری سوریه را تحت نظر و حمله دارد، هرگونه عادیسازی و برقراری روابط میان ایران و سوریه، نیازمند چارچوبها و الزاماتی است، این چارچوبها باید شامل چه موضوعاتی باشند؟
ما باید واقعیتها را ببینیم و از آنها غافل نشویم. واقعیت این است که در دوران گذشته، سوریه اجازه هیچگونه فعالیت یا اقدام مسلحانهای در مناطق مرزی خود با اسرائیل، از جمله در جولان، قنیطره و درعا و سایر نقاط، نمیداد. آرامشی که در مرز سوریه و اسرائیل وجود داشت، در هیچ مرز دیگری از سوی اسرائیل مشاهده نمیشد. بنابراین، سیاست سوریه در آن دوران این بود که از طریق ارتباط با حزبالله، زمینهای برای ارتباط غیرمستقیم میان ایران و حزبالله فراهم کند اما در مورد خود اسرائیل، مستقیماً هیچ اقدامی انجام نمیداد.
در پایان دوران حکومت پیشین سوریه نیز گزارشهایی وجود داشت مبنی بر اینکه حزب بعث مخالفتهای جدی با حضور ایران در سوریه دارد؛ هرچند ما تاکید میکردیم که حضورمان صرفاً مستشاری است اما حتی در درون حزب بعث نیز مخالفتهایی وجود داشت. این مخالفتها، بدون شک در آینده نیز برای ما مشکلاتی ایجاد خواهد کرد، زیرا اعضای حزب بعث مخالف حضور حزبالله و ایران بودند و اکنون نیز اطلاعات و دیدگاههای خود را در اختیار دولت جدید قرار خواهند داد.
با این حال، از این مرحله باید عبور کرد. به نظر من، هر کشوری باید بهصورت مستقل منافع ملی خود را دنبال کند. ممکن است ما تشخیص دهیم که برخی کشورها در این مسیر اشتباه میکنند اما واقعیت این است که وضعیت منطقه تغییر کرده است. به عنوان مثال، حماس به عنوان انقلابیترین گروهی که با اسرائیل مقابله میکرد، اکنون آتشبس را پذیرفته و حتی آماده مذاکره مستقیم با آمریکا شده است تا به جنگ پایان دهد. مصائب و فجایعی که بر سر غزه آمده، همه را به سمت پذیرش آتشبس سوق داده است. کشورهای عربی همچون قطر، مصر و عربستان که (ما نیز خواهان روابط بهتر با آنها هستیم) همگی از آتشبس حمایت میکنند و بازسازی غزه را بدون آن ممکن نمیدانند.
در این شرایط جدید، وضعیت منطقه پس از جنگ اخیر با حزبالله نیز متفاوت از جنگهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۶ است. آن زمان، حزبالله نوعی پیروزی نسبی به دست آورد اما در جنگ اخیر، به دلیل اختلاف در توان نظامی و فناوری میان حزبالله و اسرائیل، بسیاری از معادلات منطقهای تغییر کرده است. ما نیز باید در معادلات خود بازنگری کنیم. در این معادله جدید، میتوان از سوریه انتظار داشت که حداقل رویکردی غیرخصمانه در قبال ایران داشته باشد به ویژه که اکنون خود درگیر فشارها و زیادهخواهیهای اسرائیل بوده و طبیعی است که تمایلی به واگذاری سرزمینهایش نداشته باشد؛ همانطور که طبق قرارداد ۱۹۷۴ میلادی حزب بعث با اسرائیل، آتشبسی برقرار شد، اما اسرائیل همچنان خواهان نفوذ در جنوب سوریه و دخالت در مناطق مرزی است که دولت جدید سوریه نیز با آن موافق نیست.
ما حق داریم از سوریه انتقاد کنیم و حتی نسبت به برخی رفتارهایش موضع بگیریم، اما باید دخالت مستقیم را از دستور کار خارج کنیم. اگر قصد داریم روابط عادی با جهان داشته باشیم، باید همین رویکرد را در قبال همه کشورها در پیش بگیریم؛ همانطور که در مورد آذربایجان، امارات و عربستان نیز چنین میکنیم. در مورد عربستان نیز چین میانجی شد و توانست میان دو کشور آرامشی نسبی برقرار کند. عربستان در آن زمان حاضر به مذاکره مستقیم با ما نبود و خواهان تضمینهایی بود؛ ممکن است در مورد سوریه نیز روسیه چنین نقشی را ایفا کند.
در مجموع، ما به عنوان شخص حقیقی، روشنفکر یا مخالف با جنگ میتوانیم به عنوان کشوری که موضعی ضد اسرائیلی دارد، از سوریه انتظاراتی داشته باشیم، اما روابط رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران با دولت سوریه باید بر پایه سه اصل رعایت موازین دیپلماتیک، توجه به ملاحظات بینالمللی و تعامل بر مبنای واقعیتهای موجود به عنوان دو عضو سازمان ملل استوار باشد. در این چارچوب، نوع برخورد ما با سوریه باید عادی، سنجیده و بر مبنای منافع ملی قرار گیرد.
باید دستکم بخشی منافع اقتصادی خود را در سوریه بازیابی کنیم
چه عواملی در روند عادیسازی روابط ایران و سوریه تأثیرگذارند و آیا میتوان برای بازگشایی سفارتهای دو کشور بازه زمانی مشخصی تعیین کرد؟
در مورد روند عادیسازی روابط میان ایران و سوریه و احتمال بازگشایی سفارتها، به نظر من نمیتوان بازه زمانی مشخصی برای آن تعیین کرد. من در جایگاه تصمیمگیری یا صدور دستور نیستم، بلکه صرفاً به عنوان مفسر و تحلیلگر مسائل سیاسی میتوانم دیدگاه کارشناسی خود را بیان کنم. هرچند ارادهای برای کاهش تنش میان دو کشور وجود دارد؛ بهویژه با توجه به اینکه ایران و سوریه در گذشته روابط نزدیکی داشتهاند و منافع اقتصادی و سرمایهگذاریهای قابلتوجهی از سوی ایران در سوریه انجام شده است اما روند بازسازی این روابط نیازمند زمان، اعتمادسازی و تغییر رفتار در هر دو طرف است.
اگر نتوانیم تمام منافع اقتصادی خود را در سوریه بازیابی کنیم، دستکم باید بخشی از آنها را حفظ و احیا کنیم. این امر مستلزم اتخاذ یک رفتار متعادل و پذیرفتنی در سطح بینالمللی است. از سوی دیگر، طرف سوری نیز باید در سیاستهای خود بازنگری کند تا زمینه برای عادیسازی فراهم شود.
در این میان، نقش کشورهای میانجی همچون قطر و ترکیه هم میتواند بسیار مؤثر باشد. من مدتها پیش نیز به برخی از مسئولان مرتبط با پرونده سوریه تاکید کرده بودم که ما با قطر و ترکیه روابط خوبی داریم، و این دو کشور نیز در سوریه نفوذ و تاثیر قابل توجهی دارند. بنابراین، بهتر است از طریق آنها نیز برای بهبود روابط با دمشق اقدام شود. چه بسا ترکیه حتی پیش از روسیه تمایل بیشتری به برقراری روابط متوازن میان ایران و سوریه داشته باشد.
در مجموع تکرار میکنم؛ هرچقدر دوستان ما بیشتر باشند، به نفع ماست، و هر دشمنی که داشته باشیم، زیاد است. بر این اساس، باید از مسیرهای مختلف، از جمله از راه قطر و ترکیه، برای بازسازی روابط با سوریه تلاش کرد اما قابل زمانبندی دقیق نیست و بیش از هر چیزی هم به تغییر رویکرد و سیاستهای دو طرف بستگی دارد و هم سیاستهای حاکمان جدید سوریه و هم سیاستگذاریهای کلان جمهوری اسلامی ایران در قبال دمشق.
برچسب ها :اعتمادسازی ، روابط ایران و سوریه ، سازمان همکاری اسلامی ، ملاحظات بینالمللی ، موازین دیپلماتیک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰