آیا شکاف آموزشی متهم ردیف اول افت معدل است؟

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی رواج ۲۴ به نقل از ایرنا،خبر افت معدل دانشآموزان متوسطه ذهن هر دغدغهمندی را به خود مشغول میکند، اینکه چرا معدل دانشآموزان این مقطع که همگی در سن نوجوانی هستند، افت کرده، علت و عوامل آن در چیست، در کلاس درس، خانواده، معلم؟ کارشناسان بر این باورند که ریشه این مسئله را باید در نابرابری فرصتهای یادگیری جستوجو کرد؛ موضوعی که رئیسجمهور نیز با تأکید بر «بازگرداندن عزت و عدالت به آموزشوپرورش» بر اهمیت آن صحه گذاشته است.
در این زمینه لازم است با دانشآموزان به گفتوگو بنشینیم و از زبان آنها چرایی افت معدل و نمرات نهایی را جویا شویم. براین اساس پژوهشگر ایرنا سراغ دانشآموزان این مقطع تحصیلی در مناطق مختلف شهر تهران رفت.
هر سال یک تغییر، شدهایم موش آزمایشگاهی!
«ارغوان» دانشآموز پایه یازدهم انسانی و ساکن منطقه ۵ شهر تهران، با چشمانی خسته و لحنی معترضانه میگوید: هر سال یک برنامه جدید بر سر ما پیاده میکنند؛ یک سال کتابها عوض میشود، یک سال شیوه امتحانات، یک سال هم تاثیر معدل. واقعاً ما شدهایم موش آزمایشگاهی! هر چه آزمون و خطاست، روی ما انجام میدهند و بعد هم انتظار دارند معدل ما بالا بماند. کسی حرف ما را نمیشنود؛ تصمیمها بالای سرمان گرفته میشود و ما فقط باید تحمل کنیم. خیلی وقتها حس میکنم برای یک سیستم درس میخوانم که خودش نمیداند چه میخواهد.
حجم کتابها افزایش یافته است
«ستایش» دانشآموز دوازدهم تجربی از منطقه چهار در حالی که دفترهایش را ورق میزند، از حجم زیاد مطالب میگوید: کتابهای درسی خیلی زیاد و سنگین است. واقعاً نمیدانم این همه محتوا به چه درد آیندهمان میخورد. انگار فقط باید حفظ کنیم، نه یاد بگیریم. آدم احساس میکند درس خواندن شده مسابقه حافظه، نه رشد فکری. صدای ستایش لرزش خفیفی دارد: گاهی شبها تا دو، سه صبح بیدارم؛ میخوانم اما باز هم نمیرسم؛ صبح که سر کلاس میروم، انگار چیزی یادم نمانده است؛ مغزم دیگر ظرفیت ندارد.
«آمیتیس» از منطقه ۶، از خستگی مداوم حرف میزند: روزهای ما شده فقط درس، تست و استرس. از صبح تا شب باید بخوانیم، حتی آخر هفته هم کلاس داریم. واقعاً دیگر انگیزهای برای ادامه نمیماند، یک جایی مغز آدم قفل میکند چون استراحت نداریم.
وی با ابراز تأسف از این وضعیت، ادامه میدهد: دوستانم میگویند ما دیگر احساس نوجوانی نمیکنیم؛ انگار زودتر از موقع بزرگ شدهایم؛ دلم میخواهد یک روز بدون فکرِ امتحان و معدل زندگی کنم اما نمیشود.
بیعدالتی در توزیع امکانات
آنچه بیش از همه در این گفتوگوها برجسته است، حس عمیق بیعدالتی است؛ «هنگامه» دانشآموز منطقه ۱۰ با لحنی تلخ میگوید: هر چقدر هم تلاش کنیم، باز یک بیعدالتی وجود دارد. امکانات بعضی مدرسهها با ما قابل مقایسه نیست؛ بعضی معلم خصوصی دارند، کلاس کنکور میروند، اینترنت و ابزار بهتر دارند. ما با آنها در یک امتحان نهایی سنجیده میشویم آن هم در حالی که شرایط هر کدام زمین تا آسمان فرق دارد. این بیعدالتی واقعاً انگیزه را از آدم میگیرد.
او چیزی میگوید که شاید خلاصه همه دردها باشد: من میخواهم درس بخوانم اما نه با این وضعیت؛ نه با این فشار و بیعدالتی. میخواهم یاد بگیرم، نه فقط نمره بگیرم.
سکوت آماری؛ دادهها هنوز پنهانند
پژوهشگر ایرنا پیش از این نیز در گزارشی با عنوان «زور «عدالت آموزشی» به افت معدل دانشآموزان میرسد؟» به افت معدل دانشآموزان متوسطه پرداخت.
پیگیریهای مستمر پژوهشگر ایرنا از مسئولان وزارت آموزشوپرورش درباره وضعیت معدل و نمرات نهایی دانشآموزان متوسطه، به نتیجهای نرسید؛ آنها اعلام کردند هنوز سامانه معدلگیری، نتیجه معدل امسال را ارسال نکرده است! و از این بابت در حال حاضر دادهای در اختیار نداریم تا بتوانیم درباره آن اظهارنظر یا مصاحبهای انجام دهیم. منتظر دریافت اطلاعات نهایی هستیم.
موضوع افت معدل و نمرات نهایی دانشآموزان از طریق دفتر سنجش و ارزیابی وزارت آموزشوپرورش و همچنین معاونت آموزش متوسطه پیگیری شد اما مسئولان این دو بخش نیز اعلام کردند سامانههای ثبت و تحلیل داده هنوز بهطور کامل راهاندازی نشده و امکان ارائه آمار دقیق وجود ندارد.
وقتی محل تولد، تعیینکننده آینده میشود
«فرشاد ابراهیمپور نورآبادی» عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا میگوید: موضوع افت نمرات نهایی و کاهش معدل دانشآموزان از مدتی قبل در دستور کار کمیسیون آموزش قرار گرفته است. افت میانگین نمرات نهایی و کاهش معدل، نشانهای از یک مسئله سیستمی در ساختار آموزش کشور است.
وی تأکید میکند: کمیسیون از وزارت آموزشوپرورش و شورای سنجش و پذیرش خواسته است گزارش تفکیکی و مستند از وضعیت نمرات نهایی در سه سال اخیر ارائه دهند تا تصمیمهای مبتنی بر داده و تحلیلهای واقعی گرفته شود. ما معتقدیم شفافسازی آمار و تحلیل علمی آن، نخستین گام برای اصلاحات آموزشی و بازگرداندن کیفیت یادگیری است.
ابراهیمپور با صراحت از نابرابری آموزشی میگوید: در مناطق برخوردار، دانشآموزان به منابع آموزشی، اینترنت، معلمان متخصص و فضای یادگیری مناسبتر دسترسی دارند در حالیکه در مناطق محروم، این امکانات بسیار محدود است. حتی در کلانشهرها نیز تفاوت میان مدارس شمال و جنوب بهوضوح دیده میشود.
این نماینده مجلس میافزاید: این الگو مختص ایران نیست؛ در همه کشورها، هرجا وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانوادهها بهتر باشد، عملکرد تحصیلی دانشآموزان نیز بالاتر است. با این حال، متأسفانه در کشور ما این شکاف در سالهای اخیر با گسترش آموزش مجازی و نابرابری در دسترسی به ابزارهای یادگیری عمیقتر شده است.
عضو کمیسیون آموزش مجلس تأکید میکند: عدالت آموزشی تنها با شعار تحقق نمییابد. ما به سیاستهای عملی، دادهمحور و هدفمند نیاز داریم تا عدالت آموزشی در عمل شکل بگیرد.
وی محورهای اصلی پیشنهادی کمیسیون را برمیشمارد: اجرای برنامههای جبرانی هدفمند و کلاسهای تقویتی فشرده برای گروههای کوچک، تخصیص هوشمند منابع آموزشی بر اساس سطح افت تحصیلی هر منطقه، بازنگری عادلانه در نظام ارزشیابی و معدلمحوری، و همچنین توانمندسازی معلمان و تقویت زیرساختهای آموزشی از مهمترین اقدامات پیشنهادی ماست.
ابراهیمپور درباره نقش معلمان میگوید: معلمان در خط مقدم عدالت آموزشی قرار دارند و باید از نظر آموزشهای ضمن خدمت، دسترسی به فناوریهای نوین و حمایت روانی و حرفهای پشتیبانی شوند.
وی تأکید میکند: هدف ما این است که محل تولد یا وضعیت اقتصادی خانواده، تعیینکننده کیفیت آموزش نباشد. عدالت آموزشی باید از شعار به برنامه اجرایی تبدیل شود. آموزش عادلانه زمانی محقق میشود که هیچ دانشآموزی صرفاً بهدلیل محل زندگی یا درآمد خانواده از یادگیری باکیفیت محروم نباشد.
وقتی نظام آموزشی در بحران است
«محمدرضا نیکنژاد» کارشناس آموزش و پرورش نیز در گفتوگو با پژوهشگر ایرنا تحلیلی عمیقتر از این شرایط ارائه میدهد: از سالهای ابتدایی، تأثیر معلمان و بهویژه مدیران در تعیین نمرات داخلی دانشآموزان محسوس است اما این نمرات چندان به چشم نمیآید. وقتی به مقطع نهم و امتحانات نهایی میرسیم، تأثیر واقعی خود را نشان میدهد. چون امتحانات نهایی هماهنگ برگزار میشوند و نوع طراحی و تصحیح سؤالها یکسان است، افت عملکرد دانشآموزان در این مرحله بیشتر نمود پیدا میکند.
وی به تحولات جهانی اشاره کرده و میگوید: امروز آموزش رسمی نه فقط در ایران، بلکه در سطح جهان نیز در بحران قرار دارد. رسانهها، شبکههای اجتماعی و فناوریهای نو مانند هوش مصنوعی، فرآیند تحلیل و دسترسی به اطلاعات را بسیار آسان کردهاند. در نتیجه، دیگر آن تمرکز سنتی بر نمره، معدل و سنجشهای آموزشی گذشته وجود ندارد. اکنون آموزش باید بیش از پیش بر مهارتها، بینش و تغییر در نگرش و توانمندیهای واقعی دانشآموزان تمرکز کند.
نیکنژاد توضیح میدهد: کتابهای درسی بهویژه پس از سالهای نخست دبستان، دیگر چندان پاسخگوی نیازهای واقعی دانشآموزان نیستند. امروز دانشآموزان انگیزه کمی برای خواندن محتوای درسی دارند، چون این مطالب اغلب کاربردی نیست و آنچه میخواهند را بهراحتی میتوانند در فضای مجازی یا با جستوجوی ساده به دست آورند. این واقعیت سبب شده نقش مدارس در یادگیری واقعی کاهش یابد.
آموزش طبقاتی؛ مانعی برای یادگیری
نیکنژاد با اشاره به نابرابری تأکید میکند: آمارهای رسمی درباره قبولیهای کنکور در رشتهها و دانشگاههای شناختهشده بهخوبی نشان میدهد که آموزش در ایران بهشدت طبقاتی شده است. دانشآموزانی که در خانوادههای مرفه رشد میکنند، از سالهای ابتدایی از امکانات آموزشی مناسب، معلمان خصوصی و حمایت فرهنگی و اقتصادی والدین بهرهمندند اما در مقابل، دانشآموزان مناطق محروم حتی به حداقل کیفیت آموزشی هم دسترسی ندارند.
وی با صراحت میگوید: من با کنکور بهعنوان نظام گزینش علمی موافق نیستم اما واقعیت این است که کنکور بهنوعی تنها فیلتر رسمی برای ورود به دانشگاهها و بازار کار است. بنابراین، وقتی خانوادهای توان مالی ندارد تا از دوران دبستان برای فرزندش هزینه آموزشی کند، این شکاف طبقاتی روزبهروز عمیقتر میشود.
نیکنژاد حتی درباره مدارس دولتی هم میگوید: برخی مدارس دولتی در مناطق برخوردار شهری مانند تجریش، مبالغ سنگینی از خانوادهها میگیرند؛ در حالی که مدارس دولتی عادی با وجود دریافت کمکهای مردمی، نمیتوانند همان کیفیت آموزشی را ارائه دهند. در نتیجه، تنها نام دولتی مشترک است، اما عملکرد و امکانات زمین تا آسمان تفاوت دارد.
وی تأکید میکند: آموزش در ایران دیگر توان ایجاد گذار طبقاتی را از دست داده است. در گذشته، فرزندان خانوادههای فقیر میتوانستند با درسخواندن به لایههای بالاتر اجتماعی برسند اما امروز این امکان بسیار اندک شده است.
بازگشت به اصول؛ راهی که باید پیمود
نیکنژاد درباره راهکارها میگوید: هیچ راهی جز بازگشت دولت به وظایف ذاتیاش وجود ندارد. دولت باید به اصول قانون اساسی برگردد که آموزش رایگان را تا پایان دوره متوسطه تضمین کرده است. آموزش و درمان، دو خیر عمومیاند که هیچ حکومتی نباید از آنها شانه خالی کند.
این کارشناس حوزه آموزشوپرورش ادامه میدهد: دولتها همواره بهانه کمبود بودجه را مطرح میکنند در حالی که منابع کشور در بخشهای دیگر صرف میشود. اگر دولت واقعاً قصد عدالت آموزشی دارد باید با اصلاح ساختار بودجهای، منابع نهادهایی را که کارایی ندارند، به حوزه آموزش و درمان منتقل کند.
نیکنژاد با بیان مثالی میگوید: همانطور که یک پدر نمیتواند به بهانه نداشتن درآمد، فرزندش را برای غذا به خانه همسایه بفرستد، دولت نیز نمیتواند از وظیفه خود در برابر آموزش فرزندان این سرزمین شانه خالی کند. خیرین مدرسهساز تلاش خود را میکنند اما در شرایط اقتصادی کنونی، حتی آنان نیز توان گذشته را ندارند.
عدالت آموزشی، وعدهای که باید عملی شود
وی میافزاید: آموزش در ایران بهشدت شخصیسازی شده، به این معنا که مسئولیت آموزش کاملاً بر دوش خانوادهها افتاده است. خانوادههای برخوردار با صرف هزینههای سنگین، آینده فرزندان خود را میسازند، اما خانوادههای کمبرخوردار بهدلیل فقر اقتصادی از چرخه آموزش کارآمد خارج شدهاند. امروز میلیونها دانشآموز ما دچار نوعی بازماندگی آموزشی پنهان هستند؛ در مدرسه حضور دارند، اما یادگیری مؤثری ندارند.
نیکنژاد خاطرنشان میکند: کشورهایی که تا چند دهه پیش از ما عقبتر بودند، مانند ترکیه یا برخی کشورهای عربی، امروز با سرمایهگذاری در آموزش از ما پیشی گرفتهاند. این نشان میدهد که توسعه انسانی، زیربنای توسعه اقتصادی و اجتماعی است. اگر دولت به آموزش بهعنوان اولویت اصلی نگاه نکند، نمیتوان انتظار تحول پایدار در کشور داشت.
جمعبندی
افت معدلهای نهایی، تنها یک عدد نیست. این عدد، روایتگر داستان میلیونها دانشآموز است که زیر بار فشار درسی، بینظمی آموزشی و بیعدالتی ساختاری خم شدهاند. این عدد، فریاد نسلی است که میخواهد یاد بگیرد، نه فقط نمره بگیرد. این عدد، یادآور آن است که عدالت آموزشی نه یک شعار، بلکه یک وظیفه ملی است که باید امروز، نه فردا، عملی شود. وقتی معدلها میافتد، تنها نمرهها نیست که سقوط میکند؛ رویاها، امیدها و آینده یک نسل هم در حال فروپاشی است و این مسئولیت همه ماست که این سقوط را متوقف کنیم.
افت معدلهای نهایی، فقط کاهش چند نمره در کارنامه دانشآموزان نیست؛ بلکه نشانهای از شکافهای پنهان در نظام آموزشی است. وقتی بخش قابل توجهی از دانشآموزان از فشار درسی، نابرابری امکانات و بیثباتی در شیوه آموزش گلایه دارند، این بهروشنی نشان میدهد که آموزش در کشور نیازمند بازنگری عمیق و انسانیتر است.
در چنین شرایطی، سخنان اخیر رئیسجمهوری مبنی بر «لزوم بازگرداندن عزت به آموزشوپرورش و تحقق عدالت آموزشی در همه سطوح» بیش از پیش معنا پیدا میکند. زیرا عزت آموزش تنها در گرو نمرات بالا نیست، بلکه در فراهمکردن فرصت برابر برای یادگیری و رشد همه دانشآموزان، صرفنظر از منطقه یا شرایط خانوادگی آنهاست.
کاهش معدلها، در واقع آینهای از بیعدالتیهای آموزشی است؛ جایی که تفاوت امکانات، دسترسی به معلمان متخصص، وضعیت اقتصادی خانوادهها و شرایط مدارس، مسیر یادگیری را برای گروهی هموار و برای گروهی دیگر دشوار میکند. اگر عدالت آموزشی محقق شود، معدل و موفقیت تحصیلی نیز بهصورت طبیعی بهبود خواهد یافت.
گفتوگوهای دانشآموزان و کارشناسان در این گزارش نشان میدهد که نابرابری، خستگی ذهنی و فشار روانی مهمترین عوامل افت تحصیلیاند. از همینرو، راه برونرفت از این وضعیت، نه در سختتر کردن امتحانات یا افزایش حجم محتوا، بلکه در ایجاد محیطهای یادگیری سالم، حمایت از معلمان و توزیع عادلانه فرصتهای آموزشی است.
همانگونه که رئیسجمهوری تاکید کرده، تحقق عدالت آموزشی فقط با شعار ممکن نیست، بلکه نیازمند اقداماتی عملی مانند بهبود زیرساختها، حمایت هدفمند از مناطق کمبرخوردار و توانمندسازی معلمان است. آموزش زمانی میتواند «عزتمند» باشد که هیچ دانشآموزی بهدلیل فقر، نابرابری یا بینظمی سیستم آموزشی از فرصت یادگیری باکیفیت محروم نماند.
امروز افت معدلها باید بهعنوان زنگ خطری دیده شود؛ هشداری که یادآور میشود آموزش نه فقط سازنده آینده فردی دانشآموزان، بلکه پایهگذار سرمایه انسانی کشور است. بازگرداندن عزت به آموزش از مسیر عدالت میگذرد؛ عدالتی که اگر در مدرسه نهادینه شود، در آینده جامعه نیز شکوفا خواهد شد.
برچسب ها :آموزشی مدارس و مناطق ، افت معدل ، بازگرداندن عزت و عدالت به آموزشوپرورش ، سن نوجوانی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰