کد خبر : 10447
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۹:۰۳

آیا جمله مشهور یک سطل آب برای نابودی اسرائیل ریشه قرآنی دارد؟

آیا جمله مشهور یک سطل آب برای نابودی اسرائیل ریشه قرآنی دارد؟
در چشم کسی که قبله اول ما را به آتش می‌کشد، تفاوتی ندارد که ما با دست باز نماز بخوانیم یا دست‌بسته! در نگاه دشمن همه ما مسلمانیم و به یک اندازه سزاوار دشمنی پس چرا ما در دوستی و محبت پراکنده باشیم؟

به گزارش رواج ۲۴ به نقل از –خبرگزاری فارس چهارمحال‌ و بختیاری| ما همان دانه‌های جدا افتاده بودیم که قدمان به خوشبختی نمی‌رسید. نخ تسبیح را تو به دستمان دادی تو نشاندی‌مان زانو به زانوی هم دست در دست هم. نشانی عهد ما به رمز کلمه‌های تو برادری شد. باران رحمتت بارید. گل‌ها جوانه زد. زمین مهربان شد. دل‌هایمان به هم پیوند خورد. این قطره‌های جداافتاده پراکنده، این قطره‌های ایستاده بر لب گودال‌هایی از آتش، این تنهایان بی همدست، این غریبان بی همدل، این گم‌گشتگان در برهوت زندگی، وقتی نامشان دریا شد که تو پیوندشان زدی؛ رشته‌ای جانمان را به هم متصل کرد. رشته‌ای که به ریشه‌های کتاب و نام و نورچشمی‌های تو می‌رسید.

به تو پناه آورده‌ایم. به ریسمان محکم تو. دست‌ها را به دست هم، دل‌ها را به دل هم گره زده‌ایم و به تو آویخته‌ایم. دستی اگر رها شود، دیواری فرو می‌ریزد، سیلی راه می‌افتد، روزگارمان را می‌برد. دیگر این قصه را از بر شده‌ایم. روزگار نشانمان داده است. مرزها و روزها و زورها یادمان می‌آورند که دست‌های تنها صدا ندارد. دست‌های تنها، دست‌تنها می‌مانند برای رسیدن به خوشبختی. در دست‌های تنها هیچ گلی نیست که شکوفه بدهد. مگر نه اینکه با یک گل بهار نمی‌شود. ما دیگر این قصه‌ها را از بر شده‌ایم. نشانی بمب‌های نامرئی را بلدیم. بمب‌های نامرئی میان دلخوشی ما فرود می‌آیند. میان خنده‌های جمعی‌مان، میان گریه‌های شانه به شانه‌مان، بمب‌های نامرئی دیوار خانه‌هایمان را خراب نمی‌کنند؛ میان دل‌هایمان دیوار می‌کشند. رهایمان می‌کنند در تنهایی و انزوای خویش، رهایمان می‌کنند بی‌برادر و بی‌یاور. بمب‌های نامرئی خط‌های فاصله را طولانی می‌کنند، شکوفه‌ها را می‌کشند و بذرهای نفاق می‌کارند. دل‌های گسسته گرم نمی‌شوند. سرما وجودمان را می‌بلعد. خانه‌هایمان را ویران می‌کند. هر آنچه رشته‌ایم پنبه می‌شود. نشانه‌های رحمتت روشن است، تابیده بر جسم و روح و قلبمان. گرم کرده وجودمان را به دلداری حضور جمع، به خوشی پیوند. به امید و انتظار دریا شدن. شاخه به شاخه برگ به برگ هم‌ریشه می‌شویم. همدل، هم مسیر، همدست، هم‌پا و همراه. باید مشت‌های گره‌کرده را بالا بیاوریم، بایستیم شانه‌به‌شانه قدم علم کنیم و تاروپود شویم و بخروشیم و چنگ بزنیم به ریسمانی که از آسمان به سویمان آویخته شده. صبح نزدیک است.فردا باغچه‌هایمان گلستان خواهد شد.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا (آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران)و همگى به ریسمان خدا [ قرآن، و هرگونه وسیلۀ وحدت الهى]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید.

وقت یکی شدن

کمی دورتر که بایستی قدری که از میدان‌های کوچک و پست ارتفاع بگیری در تصویر بزرگ‌تر متوجه حقیقت‌های تازه‌ای می‌شوی مثلا می‌فهمی در چشم کسی که قبله اول ما را به آتش می‌کشد، تفاوتی ندارد که ما با دست باز نماز بخوانیم یا دست‌بسته، که سر روی مهر بگذاریم با روی فرش که اهل غزه و لبنان و سوریه باشیم یا ایران که حتی در کدام دسته‌بندی‌های سیاسی جاگرفته باشیم که حتی در انتخابات رأیمان را به اسم چه کسی در صندوق انداخته باشیم! در نگاه دشمن همه ما مسلمانیم و به یک اندازه سزاوار دشمنی پس چرا ما در دوستی و محبت پراکنده باشیم؟

تنها راه نجات

تصور کنید گروهی از انسان‌ها در حادثه سختی با اتوبوس به اعماق دره‌ای افتاده‌اند و اتوبوس در حال سقوط به مانعی گیرکرده و توقف کرده است. حالا طنابی از بالای دره به سویشان انداخته شده است. این طناب، تنها راه نجات است؛ اما مشروط به اینکه همه با هم متحد بمانند و با آرامش و بدون درگیری با یکدیگر به آن ریسمان چنگ بزنند. این تصویر مصداق روشنی از پیام قرآن در آیه کریمه واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا است. خداوند ما را به چنگ‌زدن به ریسمان نجات‌بخش خود دعوت می‌کند، آن هم به‌صورت جمعی و بدون هرگونه درگیری و تفرقه.اما این ریسمان چیست؟ اشتراکات ما مثل قرآن، رهبری الهی و آموزه‌های پیامبر و خاندان مطهرش، همان طنابی است که دل‌های پراکنده را به هم گره می‌زند و مسیری به‌سوی نجات می‌گشاید. خداوند در ادامه این آیه به مؤمنان یادآوری می‌کند: و اذکُروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداءً فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخواناً به یاد بیاورید زمانی را که دشمن هم بودید و خداوند دل‌هایتان را به هم نزدیک کرد. با نعمت الهی دشمنی‌ها به برادری تبدیل شد و قلب‌ها به هم پیوستند. قدر این نعمت را بدانید و حفظش کنید.
این آیه، حقیقتی فراتر از تاریخ صدر اسلام را بیان می‌کند؛ تجربه انقلاب اسلامی ایران نمونه‌ای روشن از این نعمت است. مردم با اختلاف‌نظرها و گرایش‌های گوناگون حول محور رهبری الهی و ارزش‌های اسلام متحد شدند و بزرگ‌ترین پیروزی‌ها را رقم زدند.اگر به ریسمان خدا چنگ نزنیم و دچار تفرقه شویم، به دره نابودی سقوط خواهیم کرد. از امروز در میان دردهای گوناگون مسلمان‌ها، آنچه که بزرگ‌تر از همه و ام‌الأمراض دیگر دردهاست، تفرق مسلمان‌هاست. تصور کنید اگر نزدیک دو میلیارد مسلمان جهان با هم متحد بودند چه خیرات بی‌شماری نصیب کشورهای اسلامی می‌شد؟این دستور قرآن است. دیگر چرا عمل نمی‌کنیم؟ اشکال کار کجاست؟ اشکال کار همین است. اگر دل‌هایمان را ظرف پذیرنده باران رحمت قرآن و باران هدایت قرآن قرار بدهیم، اگر دل را به قرآن بسپریم برایمان راحت می‌شود. مقاصد شخصی، اغراض شخصی، منافع مادی، قدرت‌طلبی، پول‌طلبی، رفیق‌بازی، این‌ها موجب نخواهد شد که انسان این توصیه‌ قرآنی و هدایت قرآنی را فراموش کند و پشت سر بیندازد.امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد نیاز داریم؛ اتحادی که فراتر از قومیت نژاد یا زبان، حول محور ارزش‌های الهی شکل بگیرد.

خداوند در این آیه از ما خواسته است که:

همگی به قرآن و سنت پیامبر چنگ بزنیم و از تفرقه دوری کنیم و شکرگزار نعمت بزرگ وحدت و برادری باشیم.

برای عمل به این آیه در زندگی می‌توانیم

در محیط خانواده یا اجتماع مراقب باشیم با غیبت و تهمت و قضاوت عجولانه تخم دشمنی نکاریم.اختلاف‌ها و سوءتفاهم‌ها را با گفت‌وگو و محبت رفع کنیم و بین دیگران آشتی برقرار کنیم.در فضای مجازی قبل از نشر هر مطلبی به تأثیر آن بر وحدت و انسجام جامعه فکر کنیم.در واکنش نشان‌دادن و برخورد با دیگران مطمئن شویم مطابق دستورات خداوند در قرآن عمل می‌کنیم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.